عشق (پارت ۳۴)

یونا: اوووووو ینی من کراشم و گروهی که فنشونمو نمیکشم؟ تازه یکی دو تا نیس که 😌
ته: ببینم*ذوق*
تو گوشی میرم تو گالریم و پوشه مخصوص نقاشی اعضا بعد گوشیو میدم دست خودش
ته: اوههه براوو عالیه عزیزم
یونا: میسی عخشم
ته: عاشق نقاشیات شدم خیییلییی خوبهههه
یونا: قربونت ، تا چن وق دیگه دیوار خالی پیدا نمیشه تو خونت، پر تابلوهای نقاشیمه *خنده*
ته: من که از خدامه
یونا: حالا نقاشیو ول کن گشنمه * خنده *
ته: *خنده* چی میخوری سفارش بدم
یونا: همبر
ته: چشم
سفارش میده و بعد نیم ساعت غذارو میارن و میشینم کنارش و شروع مینمایم به میل کردن
بعد از غذا.....
یونا: یه فیلم غیر ترسناک نداری؟ غیررررر ترسناککککک
ته: چرا دارم *خنده* ولی نمیدونم چیه
یونا: اشکال نداره ، بذار
میذاره و آنجا که نباید، زِ راه می‌رسد
غرق فیلم بودم ولی یه لحظه متوجهش میشم که عرق کرده
یونا: چت شد؟
ته: میخو*امت
یونا: چی؟ *تعجب*
هنگ و تعجب کردم، چشام از حدقه زد بیرون
ته:لطفا
یونا: صب بستت نبود؟ * هنوز تعجب *
ته: نمیدوستم فیلم صحنه داره لطفا
یونا: هعیییییییی🤦🏻‍♀باش
مثل گرگ وحشی گرسنه حمله میکنه بهم و میبوستم
یونا: خب باشه، آروم ترررررر
ارومتر پیش میره و .....

~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°•~°•☆°
#رمان
#فیک
#بی_تی_اس
#تهیونگ
#وی
#جیمین
#ویمین
#فیک_تهیونگ
#فیک_جیمین
#فیک_ویمین
#bts
#BTS
#Teahyung
#teahyung
#Jimin
#jimin
#vmin
دیدگاه ها (۸)

عشق (پارت ۳۵)

عشق (پارت ۳۶)

عشق (پارت ۳۳)

عشق (پارت ۳۲)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط