می دانم

می دانم
می دانم که یک روز
اویی که باید می آید
اما
ترسم از این است
آنقدر این آمدن طول بکشد
که وقت رفتن
من باشد

#محمد_اعظمی
دیدگاه ها (۳)

این انصاف نیست...این انصاف نیست که ملال چشم هایم را گریه کرد...

با کلمه‌ی سرنوشت موافق نیستم .پس اجازه بدهید این کلمه‌ی واقع...

روی تخت با چشم‌های بسته دراز کشیده بود ، یک دفعه یه لبخند آر...

دلمیک ترانه ی غمگین خارجی می خواهد!با زبانی که نمی فهمم چیست...

این روز ها انگار هم چیز یک جور از بین میرود ادم ها، حرف ها، ...

همیشه می ترسم کسانی رو که دوست دارم یه روز از دست بدم؛ اما ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط