پارت 2

رفتی توی حموم اتاقش که دیدی نیستش که یهو از پشت سر ترسوندت و جیغ کشیدی
ا/ت:خودت خواستی امروز بار دومته صبر کن الان میگیرمت
شوگا:*زبونشو اورد بیرونو دویید
افتادی دنبالش گرفتیش با کفگیر پند بار اروم زدیش اونم مثل یه گربه میخندید
شوگا:یاا ا/ت بسه دیگه ببین خواب از سرم پرید
ا/ت:دفعه اخرت باشه منو میترسونیا
شوگا:قولی نمیدم ولی باشه
صبحونتونو خوردین چون ا/ت و شوگا اخر بار اومدن سر صبحونه میزو جمع کردن و شستن ظرف هارو
ا/ت رفت توی اتاقش توی بالکن که یکم با گوشیش ور بره(بچه ها چون اتاق ا/ت و جیمین کنار همه بالکن های اتاقشون یکیه)
از دید ا/ت
نشسته بودم داشتم با گوشی ور میرفتم و هدفون توی گوشم اهنگ گوش میکردم که دیدم دستای یکی جلوی چشمو گرفت دیدم جیمین بود
از دید جیمین
وی و کوک گفتن برم ا/ت بیارمش تا باهم گیم چهار نفره بریم رفتم دنبالش پیداش نکردم در اتاقشو زدم دیدم جواب نداد رفتم توی اتاق خودم دیدم توی بالکن نشسته هدفون توی گوششه صداش کردم انگار نشنیده بود یواش از پشت سر رفتم و دستامو گذاشتم رو چشاش

ا/ت:یا جیمینا چیکار میکنی*با خنده
جیمین:چند بار صدات زدم جواب ندادی
ا/ت کاریم داشتی؟
جیمین:اوم اره میخواستم...
کوک داره در اتاق ا/ت و تهیونگم داره در اتاق جیمینو میزنه
ویکوک:یاااا بچه ها کجایین
ا/ت رفت در اتاق خودشو باز کرد جیمینم رفت در اتاق خودشو باز کرد
ا/ت و جیمین:چتونه
کوک:یا جمینا ی صدا زدن انقد کار داره
جیمین:داشتم بهش میگفتم بیا بریم گیم بزنیم که شما اومدین
تهیونگ:بیخیال بیاین بریم
رفتیم بازی کنیم که......

بقیش پارت بعد مرسی که خوندید:)