part

part8🦋




-یک....دو....سه بدو{شروع کرد به دییودن}
&{اونم باهاش شروع کرد به دییودن}
-تلاشتو...بکن....ازم...نـبازی
&اونی که باید تلاش کنه تویی نه من
-عه حالا میبینیم
&میبینیم




سی مین بعد//



&هورا من بردم
-الکی خوشحال نشو من بهت تخفیف دادم
&عه نه بابا
-اره
&خوب بریم وسایل هامون رو برداریم
-تو وایسا همینجا من برم بیام
& باشه
-خوب اومدم بیا اینم کیفت
&ممنونم
-خوب میخوای بدوییم دوباره
&نه خیلی خسته شدم
-باشه پس بیا بریم تو این کافی ساده بشینیم
&اوکی
-خوب چی میخوری سفارش بدم
&یه آیس موکا و چیز کیک کلاسیک
-پس من برم سفارش بدم
&برو
.
.
.

-جناب من یه آیس موکا و یه چیز کیک کلاسیک با یه دونه کاپوچینو و کیک شکلاتی غلیظ میخواستم


∆بله حتما بفرمایید بشینید براتون میارم
-ممنون
&داداش
-جونم
&بریم تو بالکن؟
-سردت نیست جوجو؟
&نه
-باشه پس بریم
&مرسی
-از این سرفه عشقم
&وایی چه خوشگله
-اوهم
&بشینیم اینجا
-بشین قشنگم
&خیلی گرسنمه
-از صبح بجز صبحونه چیزی نخوردی دییودن هم گرسنه ترت کرد
&اوم
-بعد از اینجا بریم رستوران؟
& نمی‌دونم
∆بفرمایید سفارشاتتون
-ممنونم
∆خواهش میکنم {رفت}
-بیا عزیزم
&مرسی
-اوم چه خوبه
&اره حرف نداره
-هارا
&جونم
-این لباستو کی گرفتی
&خیلی وقته
-ندیده بودم خیلی قشنگه
&داداش بریم یکم قدم بزنیم
-اوم بریم عزیزم
&هوا چقدر یهویی سرد شد
-بیا پالتوی منو بپوش
&نه نه نمیخواد
-بیا
&آخه خودت چی
-من از زیر لباس گرمی پوشیدم
&باشه ممنونم
-بیا عزیزم {پالتو رو پوشوند بهش}
&آخیش گرم شدم مرسی داداشی
-خواهش میکنم خوشگلم
&{بازوشو میگیره و خودشو بهش میچسبونه}
-{دستاشو دور کمرش حلقه می‌کنه و بغلش می‌کنه}





ادامه دارد‌‌‌....