ات"
ات"
به عکسای عروسیمون داشتم نگاه میکردم . چشمم خورد به حلقه ی توی دستم . روزی که جیمین ازم خواستگاری کرد یادم اومد . اون روز کنسرت داشتن
منم به عنوان دنسربودم اما بعد از ازدواج با جیمین دیگه دنسر نیستم . اون روز جلوی همه جلوم زانو زدو خواستگاری کرد .چرا بهش گفتم اگه ازدواج کنی ناراحت نمیشم مگه من نمیدونم بدون جیمین میمیرم.
رفتم تو اتاقمون دراز کشیدم رو تختمون انقد فکر کردم که نفهمیدم کی خوابم برد.
"جیمین"
رسیدم خونه چرا چراغا خاموشن رفتم تو خونه .ات نبود رفتم بالا تو اتاق دیدم خوابیده آروم رفتم طرفش چیزایی که براش گرفتمو گذاشتم کنارش خم شدم روشو لباشو بوسیدم چشاشو باز کرد .
+جیمین من نمی خواستم عصبانیت کنم
دستمو گذاشتم رو لبش نشستم کنارش .
_هیش میدونم میدونم ببخش که زدم تو صورتت من نمیتونم بدون تو زندگی کنم میمیرم بدون تو لطفا لطفا هیچ وقت ولم نکن تنهام نذار .
+باشه باشه تنهات نمیزارم همیشه پیشتم.
"ات"
خوشحال بودم که جیمینم همچین حسی داشت.
_اها راستی اته ببین برات چی گرفتم:)
کنارمو نگاه کردم برام گل و خرسو خوراکی گرفته بود .
+اینا برای منه واقعا مرسی:))...
داشتم حرف میزدم که جیمین لباشو گذاش رو لبام بوسید.
_دوست دارم ات
+سارانگه جیمینا🥺
《پایان 》
___________○●○●___________
خب امیدوارم خوشتون اومده باشه .
چون اندازه فونت بزرگه خیلی طولانی میشن ببخشید 😅
دوستون دارم .
لایک و کامنت یادتون نره.🥺💜
فالو کردن شما=خوشحالیه منه
بابای💜👋
به عکسای عروسیمون داشتم نگاه میکردم . چشمم خورد به حلقه ی توی دستم . روزی که جیمین ازم خواستگاری کرد یادم اومد . اون روز کنسرت داشتن
منم به عنوان دنسربودم اما بعد از ازدواج با جیمین دیگه دنسر نیستم . اون روز جلوی همه جلوم زانو زدو خواستگاری کرد .چرا بهش گفتم اگه ازدواج کنی ناراحت نمیشم مگه من نمیدونم بدون جیمین میمیرم.
رفتم تو اتاقمون دراز کشیدم رو تختمون انقد فکر کردم که نفهمیدم کی خوابم برد.
"جیمین"
رسیدم خونه چرا چراغا خاموشن رفتم تو خونه .ات نبود رفتم بالا تو اتاق دیدم خوابیده آروم رفتم طرفش چیزایی که براش گرفتمو گذاشتم کنارش خم شدم روشو لباشو بوسیدم چشاشو باز کرد .
+جیمین من نمی خواستم عصبانیت کنم
دستمو گذاشتم رو لبش نشستم کنارش .
_هیش میدونم میدونم ببخش که زدم تو صورتت من نمیتونم بدون تو زندگی کنم میمیرم بدون تو لطفا لطفا هیچ وقت ولم نکن تنهام نذار .
+باشه باشه تنهات نمیزارم همیشه پیشتم.
"ات"
خوشحال بودم که جیمینم همچین حسی داشت.
_اها راستی اته ببین برات چی گرفتم:)
کنارمو نگاه کردم برام گل و خرسو خوراکی گرفته بود .
+اینا برای منه واقعا مرسی:))...
داشتم حرف میزدم که جیمین لباشو گذاش رو لبام بوسید.
_دوست دارم ات
+سارانگه جیمینا🥺
《پایان 》
___________○●○●___________
خب امیدوارم خوشتون اومده باشه .
چون اندازه فونت بزرگه خیلی طولانی میشن ببخشید 😅
دوستون دارم .
لایک و کامنت یادتون نره.🥺💜
فالو کردن شما=خوشحالیه منه
بابای💜👋
۳.۵k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.