ته ته خلاقیتش این است که دستش را بگذارد روی میز زل بزن

تهِ تهِ خلاقیتش این است که دستش را بگذارد روی میز، زل بزند توی چشم‌ها، طولانی مکث کند و بعد بگوید: عزیزم...!
و عزیزم را طوری با صدای خسته و خش‌دار بگوید که خودش حس کند چقدر دلبرانه، چقدر شبیه خسرو شکیبایی تو خانه‌ی سبز... و خیال کند آن "نگاه و مکث و عزیزم" حالاست که دنیای طرف را زیر و رو کند، حالاست که عاشق و مجنون شود، سر به بیابان بگذارد و شب توی آسمان نقش چشم‌ها را ببیند.
جمع کن بابا!
ساره بیات در یخ‌ترین سکانسش گرم‌تر از تو نقش یک عاشق را بازی می‌کرد‌.
.
شما را به خدا عاشقیت را به نمایش عشق تقلیل ندهید.
شما را به خدا وقت عاشقیت به دل طرف مقابل فکر کنید، نه چهره و حالت خودتان وقت دلبری!
شما را به خدا اگر استعداد عاشقی ندارید، ادعایش را هم نداشته باشید.
باور کنید لازم نیست چشمهای چپول چلاقتان را خمار کنید که نگاهتان عاشقانه بشود، فقط کافی‌ست حسی توی دلتان باشد، چشم‌ها خودشان کارشان را بلدند.
.
می‌شود برایتان مُرد اگر به جای ادای عشق، عشق را ادا کنید. اگر پیش از آن که دلی را علاف خودتان کنید، مشق عاشقی کنید.



#به_خودت_بگیر
#شیفت_شب
دیدگاه ها (۹)

فلانی هیچ وقت عصبانی نمیشود؛ وای به حالش!فلانی همیشه صبور و ...

تمام عمر به این فکر می‌کنیم که این یکی دیگر خودش است. فکر می...

یک چیز را خوب فهمیده‌ام:عشق آنقدرها هم واجب نیست. نبود هم نب...

نمیشود. چیزی که گسسته، وصله نمیشود. بشود هم جای کوک‌های درشت...

Royal Veil — Part 2: زیر آفتاب دانشگاه---دانشگاه سلطنتی سئول...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط