bad girl p: 51
مینهو: پشمام حتی فرانسوی ها هم فهمیدن
کوک، هانا: چیو؟
ووجین: اینکه جذابترین کاپل دنیایین
هانا: وقتی نیستیم چی
همه: اونم به وقتش(زیر لب)
کوک، هانا: چی؟
بچه ها: هیچی
جیمین: خب بریم بستنی بخوریم
ته: موافقم
انتونی: بریم من یه جای خوب میشناسم که بستنیاش عالین
رفتیم همونجا که انتونی گف کنار برج ایفل بود بستنی گرفتیم نشستیم شروع کردیم به خوردن راس میگف خیلی خوشمزه بود
انتونی: راستی چقد میمونین
نامی: 2،3هفته ای میمونیم
انتونی: خوبه پس باهم برمیگردیم
همه: ارع
سوجین: یعنی میای کره؟
انتونی: ارع
سوجین: چقد میمونی؟
انتونی: همیشه
سوجین: واقعا؟ پرید بغل انتونی
هانا: پاشید بریم که از خستگی
انتونی هم تو هتل میموند با سوجین رفتن ماهم برگشتیم هتل لباس عوض کردیم مث دیشب کوکو بغل کردم تا خوابم برد
پرش زمانی صبح
با غرزدنای کوک پاشدم یه دوش گرفتم لباس پوشیدم (اسلاید1) موهامو خشک کردم رفتیم پیش بچه ها صبحونه خوردیم رفتیم استخر بچه ها لباس عوض کردن رفتن تو اب ولی هرکاری کردن من نرفتم نشستم رو صندلی(اسلاید2)(نکته:فرانسه تابستونه هوا گرمه)گوشیمو دراووردم داشتمتو اینستا میچرخیدم بیشتر اینستاعکس تبلیغ منو کوک باهمه 1:30میشد بچه ها تو اب بودن که کوک صدام زد
کوک: هانااااا(داد)
هانا: چته؟
کوک: حولمو میدی؟
هانا: خو خودت بیا بردار
کوک: بیام باد میخوره بم خیسم مریض میشم
حولرو بردم براش دادم دستش که دستمو گرفت بغلم کرد کشوندم تو اب
هانا: خیسم کردییییییی(داد)
کوک: اشکال نداره ماهم خیسیم
هانا: مردک بانی اگه تورو زنده گذاشتم من
همه: مردک بانی؟
کوک: لقبمه هانا واسم گذاشتش میبینید چه دوست خوبی دارم من؟
هانا: لعنت بهت جئون جونگ کوک
کوک: یااا مگه چیکار کردم
هانا: چقد پرویی میگه چیکار کردم
کوک، هانا: چیو؟
ووجین: اینکه جذابترین کاپل دنیایین
هانا: وقتی نیستیم چی
همه: اونم به وقتش(زیر لب)
کوک، هانا: چی؟
بچه ها: هیچی
جیمین: خب بریم بستنی بخوریم
ته: موافقم
انتونی: بریم من یه جای خوب میشناسم که بستنیاش عالین
رفتیم همونجا که انتونی گف کنار برج ایفل بود بستنی گرفتیم نشستیم شروع کردیم به خوردن راس میگف خیلی خوشمزه بود
انتونی: راستی چقد میمونین
نامی: 2،3هفته ای میمونیم
انتونی: خوبه پس باهم برمیگردیم
همه: ارع
سوجین: یعنی میای کره؟
انتونی: ارع
سوجین: چقد میمونی؟
انتونی: همیشه
سوجین: واقعا؟ پرید بغل انتونی
هانا: پاشید بریم که از خستگی
انتونی هم تو هتل میموند با سوجین رفتن ماهم برگشتیم هتل لباس عوض کردیم مث دیشب کوکو بغل کردم تا خوابم برد
پرش زمانی صبح
با غرزدنای کوک پاشدم یه دوش گرفتم لباس پوشیدم (اسلاید1) موهامو خشک کردم رفتیم پیش بچه ها صبحونه خوردیم رفتیم استخر بچه ها لباس عوض کردن رفتن تو اب ولی هرکاری کردن من نرفتم نشستم رو صندلی(اسلاید2)(نکته:فرانسه تابستونه هوا گرمه)گوشیمو دراووردم داشتمتو اینستا میچرخیدم بیشتر اینستاعکس تبلیغ منو کوک باهمه 1:30میشد بچه ها تو اب بودن که کوک صدام زد
کوک: هانااااا(داد)
هانا: چته؟
کوک: حولمو میدی؟
هانا: خو خودت بیا بردار
کوک: بیام باد میخوره بم خیسم مریض میشم
حولرو بردم براش دادم دستش که دستمو گرفت بغلم کرد کشوندم تو اب
هانا: خیسم کردییییییی(داد)
کوک: اشکال نداره ماهم خیسیم
هانا: مردک بانی اگه تورو زنده گذاشتم من
همه: مردک بانی؟
کوک: لقبمه هانا واسم گذاشتش میبینید چه دوست خوبی دارم من؟
هانا: لعنت بهت جئون جونگ کوک
کوک: یااا مگه چیکار کردم
هانا: چقد پرویی میگه چیکار کردم
۹.۳k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.