عشق حاضر جواب من p105

‫با همون صدای ضایع گفتم:‬
‫- اخه جیمین اون ... اون ...‬
‫نمیتونستم حرف بزنم ... اونم این حسو فهمید چون منو بیشتر به خودش فشار دادو گفت:‬
‫- نگران نباش پرنسس من پیشتم ...‬
‫با این جملش باعث شد من تا فضا برمو برگردم!‬
‫اروم ازش جدا شدمو بهش لبخند زدم که اونم با یه اخم بامزه بهم نگاه کردو گفت:‬
‫- این دفعه میکشمت اگه باز گریه کنی؟ افتاد یا بندازمش؟‬
‫سرمو به نشونه ی مثبت تکون دادم ...‬
‫یکم که اروم شدم دستمو گرفتو برد به یه قسمته پاساژ که اب انار میفروخت ... دو تا لیوان گرفتو‬
‫یکیشو داد دستم ... ازش تشکر کردم که گوشیش زنگ خورد ...‬
‫- جونم؟‬
‫- ...‬
‫- ما داخلیم
‫- ...
‫- مغز تو منحرفه بچه! شما ها خریدتونو بکنید مام داریم تو پاساژ میگردیم!‬
‫- ...‬
‫(خندید )‬
‫- اوکی قرارمون یه ساعت دیگه دم در ورودی!‬
‫تماسو قطع کرد ...‬
‫- لیسا بود؟چی میگفت؟‬
‫همونطور که با ژست بغل صندلیه من واستاده بود با مزه گفت:‬
‫- هیچی دیگه الکی الکی انداختیم تو دردسر
‫با گیجی گفتم:‬
‫- چرا؟‬
‫- بیا بریم میگم تو را!‬
‫زدم به بازوش و گفتم:‬
‫- مسخره نکن دیگه بگو چی شده؟‬
‫- هیچی بابا بچه ها به منه بدبخت شک کردن!‬
‫گیج بهش نگاه کردم که با مزه گفت:‬
‫- ایکیوت خیلی پایینه ها!‬
‫تازه اسکناسم افتاد! با نگرانی گفتم:‬
‫- وای حالا چه فکری در موردمون میکنن؟‬
‫خونسرد شونشو بالا انداختو گفت:‬
‫- هر فکری میخوان بکنن مهم نیست!‬
‫- واسه تو مهم نیست واسه من مهمه!‬
‫شیطون نگام کردو گفت:‬
‫- خب عزیزم ازمایشو واسه همین موقعه ها گذاشتن نگران نباش!‬
‫اولش ویندوزم بالا نیومد ولی بعد که ری استارت شدم یه جیغ کشیدم افتادم دنبالش!‬
‫- میکشمت جمن! خیلی بی ادبی!‬
‫بهش که رسیدم چندتا مشت حواله ی بازوش کردم که به مسخره جاشو ماساژ دادو گفت:‬
‫- تو رو خدا رحم کن دستت خیلی سنگینه!‬



با جیمین رفتیم پیشه بچه ها ... لیسا و سنا شیطون بهم نگاه میکردن ... رفتم پیششون ...‬
‫لیسا- خوش گذشت عزیزم؟‬
‫با پررو ای گفتم:‬
‫- جات خالی خیلی!‬
‫سنا خندید ...‬
‫لیسا - خیلی پرروای! زود باش بگو کجا رفته بودی؟‬
‫شیطونو با ادا گفتم:‬
‫- شرمنده عشقم گفته لو ندم!‬
‫لیسا با نامردی نیشگونی از بازوم گرفتو گفت:‬
‫- که عشقت گفته لو نده؟ اره؟‬
‫کم نیاووردم و گفتم:‬
‫- اره!‬
دیدگاه ها (۰)

عشقحاضر جواب منp106

عشق حاضر جواب من p106

عشق حاضر جواب من p104

عشق حاضر جواب منp103

#Gentlemans_husband#season_Third#part_294سری تکون دادم و باش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط