شاعر از کوچه مهتاب گذر کرد

شاعر از کوچه مهتاب گذر کرد
لیک شعری نسرود
نه که معشوق نداشت،
نه که سرگشته نبود،
سال ها بود دگر کوچه مهتاب خیابان شده بود
دیدگاه ها (۱)

سخن این استکه ما،بی تو نخواهیم حیات...!

ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی.سعدی

کاش همه ما آدم ها در کنار خود یک روباه داشتیم...

دچار باید بود...

یک شب از کوچه ی معشوق گذر خواهم کرد… دزدکی باز به آن خانه نظ...

Ȼønꝗᵾɇɍɇđ ħɇȺɍŧ "قلب تسخیر شده"𝑃𝑎𝑟𝑡 𝟒سال‌ها کابوس دیده بود… ...

پارت اول

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط