چشمای روشنش تو تاریکی هوا و قرمزی چراغ ترمز ماشین جلوی

چشمایِ روشنش تو تاریکی هوا و قرمزی چراغ ترمزِ ماشینِ جلویی عصبی بنظر میرسید ، میدونستم از ترافیک سنگین دمِ غروب کلافه شده ، بوق های متوالی، دنده ای که با حرص جا به جا میکرد و نفس های عمیقش بهم میگفت باید واسه آرامشش کاری کنم ، به دستاش که رو دنده بود نگاه کردم و دستمو گذاشتم رو دستش ، خواستم بفهمه حواسم بهش هست مثلِ تمامِ وقتایی که با اینکار بهش اطمینان داده بودم کنارش هستم و حالشو میدونم.
نگاهش از رو به رو کَنده شد ، اول زٌل زد به دستم بعد به صورتم نگاه کرد و خندید.
یادِ حرفِ عزیزجون افتادم، همیشه میگفت مَرد جماعت همین که بدونه هواشو داری دِلش به زندگی گرم میشه و آرامش میگیره ، به مَردِت نشون بده حواست بهش هست مادر...
حواسم بود ، به عصبانیتش ، به خستگیاش ، به بندِ ساعتش که سابیده شده بود ، دٌکمه ی پنجم پیراهنش که لَق میزد ، آلارم خسته کننده ی گوشیش ، حتی وقتی با عشق بهم نگاه میکردٌ نشون میدادم حواسم بهش نیست ، حواسم بود ...
از عزیز جون یاد گرفته بودم آرامش دادن و اطمینان بخشیدن آمپول نیست که به طرف مقابل تزریق کنی داستان نیست که تو گوشش بخونی و انتظار داشته باشی خودش بفهمه هواشو داری ....
باید نشونش بدی ، حتی اگه اندازه ی گذاشتن دستت روی دستش ساده باشه .!
....
گاهی
دستتو رویِ دستم بذار
من این آرامشِ
دو نفره رو دوست دارم.
دیدگاه ها (۱)

.دنبالِ مـردی نباش که موهاتُ ببافــه....مـردی رو بخواه که بت...

داشتم به سال های خیلی دور فکر میکردم. به آینده ای که بلاخره ...

دلخوریناراحتیتنفرهمه رو یکجور میشه درمان کرد... یکجور سرپوش ...

تاسفانه در جامعه ای زندگی میکنیم که "کلاس داشتن" رو تویِ وضع...

کف دستم رو نگاه کرد و گفت گمشده داری. این خط که شبیه هشت هست...

black flower(p,228)

درخواستی... خیلی دوستش داریم و اون به محبت عادت نداره

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط