تک پارتی لینو
وقتی تو هم آیدلی و برای کنسرت رفته بودی یه کشور دیگه و بعد یه سال برمیگردیم و لینو میاد دنبالمون
ویو ا.ت :
بلاخره بعد یه سال میتونستم برگردم پیشش از همه بیشتر دلم برا اون تنگ شده بود من واقعا دوسش دارم دیگه رسیدیم به فرودگاه من رفتم ساکمو برداشتم و داشتم از فرودگاه خارج میشدم که یهو لینو دیدم وا ساکمو ول کردم و بدو بدو دویدم سمتش با لبخند قلیزی بهم نگا کرد و دستشو آورد جلو از کمرم گرفت و بلندم کرد تو هوا چرخوند
لینو : خوش اومدی بیب دیگه خیلی دلم برات تنگ شده بود
ا.ت : لینو حالا خوبه هر شب بهم زنگ میزدی ها
لینو : خودت فرق داری بیب
و آوردم پایین میخاستم ازش جدا شم که دستشو گرفت دور کمرم محکم گرفت و اجازه نداد ازش جدا شم
ا.ت : آهای آقاعه ولم کن
لینو : آهای خانمه امکان نداره تا شب بغلمی تازه بعد از شام هم با هم برنامه داریم
ا.ت : نخیر اصن امکان ندارد بزارم شبمو اینطوری کنی
لینو : عه؟ پس خودت خواستی اصن شب تا التماس نکنی ولت نمیکنم
و منو گرفت بغلش و برد خونه
ویو ا.ت :
بلاخره بعد یه سال میتونستم برگردم پیشش از همه بیشتر دلم برا اون تنگ شده بود من واقعا دوسش دارم دیگه رسیدیم به فرودگاه من رفتم ساکمو برداشتم و داشتم از فرودگاه خارج میشدم که یهو لینو دیدم وا ساکمو ول کردم و بدو بدو دویدم سمتش با لبخند قلیزی بهم نگا کرد و دستشو آورد جلو از کمرم گرفت و بلندم کرد تو هوا چرخوند
لینو : خوش اومدی بیب دیگه خیلی دلم برات تنگ شده بود
ا.ت : لینو حالا خوبه هر شب بهم زنگ میزدی ها
لینو : خودت فرق داری بیب
و آوردم پایین میخاستم ازش جدا شم که دستشو گرفت دور کمرم محکم گرفت و اجازه نداد ازش جدا شم
ا.ت : آهای آقاعه ولم کن
لینو : آهای خانمه امکان نداره تا شب بغلمی تازه بعد از شام هم با هم برنامه داریم
ا.ت : نخیر اصن امکان ندارد بزارم شبمو اینطوری کنی
لینو : عه؟ پس خودت خواستی اصن شب تا التماس نکنی ولت نمیکنم
و منو گرفت بغلش و برد خونه
۱۶.۰k
۱۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.