شاید همین امشب پیدا شدی. شاید همین امشب پیدا شدم. من از ط
شاید همین امشب پیدا شدی. شاید همین امشب پیدا شدم. من از طلوع اوّلین ستاره تا غروب آخرینش چشم از آسمانت بر نمی دارم. می دانم که گوشه ای از این آسمان نشسته ای و نگاهم می کنی. هر کجایی که هستی دلم هوایت را کرده و این کوچه ها دیگر تاب قدم های خسته مرا ندارند. خودت بگو از کدام سمت می شود به تو رسید؟ از هشت جهت که باد می وزد یا از بن بست دلم که به تو ختم می شود؟ من که دستم به آسمانت نمی رسد. پس تو دستانم را بگیر و هوایم را داشته باش.
« نیلوفر لاری پور»
« نیلوفر لاری پور»
۲.۷k
۲۲ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.