زندکی مستقل
زندکی مستقل
پارت۱۰
صبح بیدار شدم به اتفاقات دیروز فکر میکردم امروز برنامه ای نداشتم ولی خیلی خوشخال بودم نمیدونم چرا شاید چون اولین بوسم بود واس هر وقت به جونگکوک فکر میکنم یه جیغ خفه میزنم نمیدونم چرا نمیدونم شاید از ذوقه هرچی که هست خیلی دوست داشتنیه اون نگاه گرمش موهاش مخصوصا وقتی تو خونش بودیم و موهاش خیس بود(از حموم اومدع بود*لباس داشت*)وقتی بهش فکر میکردم خس میکردم پروانه توی بدنم داره حرکت میکنه حس میکردم تمام درختاو گلای جهان دارن شکوفه میدن هیچ درختی نیست که شکوفه نده همه ی گلا باز شدن و با هر نگاه ب اونا یاد یه ویژگی اون یا چهرش میوفتم حتی دلم میخواست با درختایی ک شکوفه میدن درباره ی اون حرف بزنم با اون زیر شکوفه ها وقت بگذرونم تو همین فکر بودم که گوشیم زنگ خورد و من ترسیدم(خواستم این تصوراتو ادامش بدم ولی گفتم شاید بعضیا ناراحت شن)
ویو کوک
همش تو فکر ا.ت بودم خیلی زیباس چشماش لباش..بینیش..قلبم یجوری میشه وقتی بهش فکر میکنم دلم میخواست بهش بگم که چقدر خوشحالم ک باعاش اسنا شدم ولی احتمالا اون منو دوست نداره چرا باید منو دوست داشته باشه واقعا که رفتم کارامو کردم و رفتم کمپانی که مدیر برنامم اومد
مدیر. هه اقای جئون(داذه نفس نفس میزنه مثلا)
_چیه چیشده
مدیر. شما یه ای وی دارین
_باکی؟
مدیر. امم خب راستش با هانم یارا
_لغوش کن
مدیر. نمیشه خانم یارا به همه طرفداراش گفته ک قراره با شما ای وی اجرا کنه...
_مدیر کجاست
مدیر. امم مدیر کمپانی طبقه ی بالا تو دفترشون هستن
_برو به کارات برس فعلا
رفتم پیش مدیر
م.ک. چیشده
_من باهاش اجرا نمیکنم
م.ک. ببین دوتا راه داریم یا باید با یارا اجرا کنی یا با ی دختر معمولی
_من با یارا هیچ غلطی نمیکنم حتما الانم میگین موزیک ویدیو عاشقانس
م ک. عاشقانه ک هست ولی خب..
_پس اونجوریم هست دیگه عمرا
م ک. خب ما میخواستیم خبر شایعه پخش کنیم ک تو یارا باهمیم ک طرفداراتون یکی شه ولی حالاک نمیخوای باید همچیزو بجون بخری هیت گرفتن از طرفدارای یارا و سلیطه بازیای یارا و اینکه کم شدن طرفدارات بخاطر بازی کردن با یه دختر غریبه..
_قبول خودم اون دخترو انتخاب میکنم
م ک. دوست دختر داری ک میخوای انتخابش کنی؟
_ن ولی یه دختر با جنبه میشناسم
م ک. مربی بدن سازیت ک دیروز ازش لب گرفتی؟
_اره خودشه
م ک. نمیخوای بدونی..
_چرا بخوام؟توک احتمالا صدتا دروغ امادع میکنی
پارت۱۰
صبح بیدار شدم به اتفاقات دیروز فکر میکردم امروز برنامه ای نداشتم ولی خیلی خوشخال بودم نمیدونم چرا شاید چون اولین بوسم بود واس هر وقت به جونگکوک فکر میکنم یه جیغ خفه میزنم نمیدونم چرا نمیدونم شاید از ذوقه هرچی که هست خیلی دوست داشتنیه اون نگاه گرمش موهاش مخصوصا وقتی تو خونش بودیم و موهاش خیس بود(از حموم اومدع بود*لباس داشت*)وقتی بهش فکر میکردم خس میکردم پروانه توی بدنم داره حرکت میکنه حس میکردم تمام درختاو گلای جهان دارن شکوفه میدن هیچ درختی نیست که شکوفه نده همه ی گلا باز شدن و با هر نگاه ب اونا یاد یه ویژگی اون یا چهرش میوفتم حتی دلم میخواست با درختایی ک شکوفه میدن درباره ی اون حرف بزنم با اون زیر شکوفه ها وقت بگذرونم تو همین فکر بودم که گوشیم زنگ خورد و من ترسیدم(خواستم این تصوراتو ادامش بدم ولی گفتم شاید بعضیا ناراحت شن)
ویو کوک
همش تو فکر ا.ت بودم خیلی زیباس چشماش لباش..بینیش..قلبم یجوری میشه وقتی بهش فکر میکنم دلم میخواست بهش بگم که چقدر خوشحالم ک باعاش اسنا شدم ولی احتمالا اون منو دوست نداره چرا باید منو دوست داشته باشه واقعا که رفتم کارامو کردم و رفتم کمپانی که مدیر برنامم اومد
مدیر. هه اقای جئون(داذه نفس نفس میزنه مثلا)
_چیه چیشده
مدیر. شما یه ای وی دارین
_باکی؟
مدیر. امم خب راستش با هانم یارا
_لغوش کن
مدیر. نمیشه خانم یارا به همه طرفداراش گفته ک قراره با شما ای وی اجرا کنه...
_مدیر کجاست
مدیر. امم مدیر کمپانی طبقه ی بالا تو دفترشون هستن
_برو به کارات برس فعلا
رفتم پیش مدیر
م.ک. چیشده
_من باهاش اجرا نمیکنم
م.ک. ببین دوتا راه داریم یا باید با یارا اجرا کنی یا با ی دختر معمولی
_من با یارا هیچ غلطی نمیکنم حتما الانم میگین موزیک ویدیو عاشقانس
م ک. عاشقانه ک هست ولی خب..
_پس اونجوریم هست دیگه عمرا
م ک. خب ما میخواستیم خبر شایعه پخش کنیم ک تو یارا باهمیم ک طرفداراتون یکی شه ولی حالاک نمیخوای باید همچیزو بجون بخری هیت گرفتن از طرفدارای یارا و سلیطه بازیای یارا و اینکه کم شدن طرفدارات بخاطر بازی کردن با یه دختر غریبه..
_قبول خودم اون دخترو انتخاب میکنم
م ک. دوست دختر داری ک میخوای انتخابش کنی؟
_ن ولی یه دختر با جنبه میشناسم
م ک. مربی بدن سازیت ک دیروز ازش لب گرفتی؟
_اره خودشه
م ک. نمیخوای بدونی..
_چرا بخوام؟توک احتمالا صدتا دروغ امادع میکنی
۷.۷k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.