نبرد بر سر آب پارت اول
نبرد بر سر آب پارت اول
کتم رو دور خودم کشیدم و نفس عمیقی کشیدم
_ هیعع چقدر سرده...
وقتی جوابی دریافت نکردم بالشت رو تو بغلم کشیدم و دستام رو دور بالشت قفل کردم
درسته...وضعیتم توی هر زمستون این بود..پتو..سرما...بالشت
موهام رو از جلوی صورتم کنار زدم و سورتم رو تو بالشت مخفی کردم
انگار از بالشت میخواستم منو توی خودش ببلعه
صبح با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم نون تستی خوردم و لباسام رو پوشیدم و کیفم رو روی دوشم انداختم و بعد از پوشیدن کفشام از خونه بیرون زدم
دستام رو توی جیبم کردم و سعی کردم خودم رو گرم کنم
ناگهان کسی رو پشت سرم حس کردم و برگشتم که دیدم میدوریا پشت سرم داره راه میره
جالبیش هم این بود که مثل من اخم کرده بود و دستاس رو تو جیبش کرده سرش رو هم پایین انداخته بود
وایسا ببینم...
ناگهان پریدم روش و جیغ کشیدم
_ داری ادای منو در میاری عوضی؟!
سعی کرد با دستاش از خودش دفاع کنه
میدوریا _ چی؟ من؟ اصلا!!...
پوکر نگاهش کردم که راهش رو کشید و رفت
کتم رو دور خودم کشیدم و نفس عمیقی کشیدم
_ هیعع چقدر سرده...
وقتی جوابی دریافت نکردم بالشت رو تو بغلم کشیدم و دستام رو دور بالشت قفل کردم
درسته...وضعیتم توی هر زمستون این بود..پتو..سرما...بالشت
موهام رو از جلوی صورتم کنار زدم و سورتم رو تو بالشت مخفی کردم
انگار از بالشت میخواستم منو توی خودش ببلعه
صبح با سردرد شدیدی از خواب بیدار شدم نون تستی خوردم و لباسام رو پوشیدم و کیفم رو روی دوشم انداختم و بعد از پوشیدن کفشام از خونه بیرون زدم
دستام رو توی جیبم کردم و سعی کردم خودم رو گرم کنم
ناگهان کسی رو پشت سرم حس کردم و برگشتم که دیدم میدوریا پشت سرم داره راه میره
جالبیش هم این بود که مثل من اخم کرده بود و دستاس رو تو جیبش کرده سرش رو هم پایین انداخته بود
وایسا ببینم...
ناگهان پریدم روش و جیغ کشیدم
_ داری ادای منو در میاری عوضی؟!
سعی کرد با دستاش از خودش دفاع کنه
میدوریا _ چی؟ من؟ اصلا!!...
پوکر نگاهش کردم که راهش رو کشید و رفت
۲.۸k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.