رمان
#رمان
#عشق_مهربون_من
#part:۱۰
*ویو جنا*
کل امروز رو خواب بودم بعد ساعت ۱۲ بیدار شدم نهار خوردم و کارامو کردم به مامانم گفتم با لاری قرار دارم تا کارامو کردم ساعت ۴ شد من باید ۶ میرفتم ی دوش ۲۰ مینی گرفتم لباس هامو پوشیدم(اسلاید دوم) ی میکاپ کاملا ساده انجام دادم کیفمو بردم کلید های خونه رو هم همینطور و از خونه زدم بیرون
تاکسی گرفتم و به رستوران رسیدم
وارد شدم که لاری رو دیدم رفتم و پیشش(اسلاید سوم لباس لاری)
جنا:لاریییییییییییییی
لاری:جناااااااااااااا
همدیگرو محکم بغل کردیم ۵دقیقه فقط همو بغل میکردیم
لاری:چه کیوت و خوشکل شدی دختر
جنا:تو هم همینطور
بیا بشینیم
نشستیم بعد غذا سفارش دادیم
غذا رو آوردن،خوردیم و بعد کلی حرف حساب کردیم و رفتیم بیرون یکم پیاده روی کردیم بعد
جنا:خنگولم من بستنی میخوام لطفااااا
لاری:امروزو هرچی تو بخوای
جنا:مرسییییییییی
*ویو جیمین*
به رستوران رسیدم دیدم شوگا اونجاس
جیمین:شوگاا
شوگا:ااااا جیمینااا
همدیگرو بغل کردیم و نشستیم و بعد از احوال پرسی غذا سفارش دادیم
شوگا:خیلی دلتنگت شده بودم موچی
جیمین:منم همینطور پادشاه خواب
غذامونو خوردیم و یکم پیاده روی کردیم
جیمین:شوگا مم بستنی میخوام بعدش هم موچی
شوگا:امروز هرچی شما بگین
جیمین:پس بزن بریم
رفتیم پیش بستنی فروش
جیمین:من ایس پک توت فرنگی میخوام
شوگا:هرچی شما بگین
شوگا رفت سفارش بده که...
*ویو جنا*
به بستنی فروش رسیدیم روی میز نشستم
جنا:من ایس پک توت فرنگی میخوام
لاری:امر دیگه ای نیست؟
جنا:فعلا نه
هردومون خندیدیم و رفت که سفارش بده
که وقتی رفت...وای باورم نمیشه اون اون همون رئیسمه غیر ممکنه همونه
چقدر خوشتیپ شده، وایییییی چه خوشکل شده خدااااا
(اسلاید ۴ لباس جیمین)
چشم تو چشم شدیم نمیشد سلام نکنم رفتم پیشش تعظیم کردم و سلام کردم
جنا:سلام رئیس
جیمین:اووو سلام جنا، توهم اینجایی
جنا:اوهوم، گفته بودم با دوستم قرار دارم بعد از شام اومدیم بستنی بخوریم
جیمین:اره خیلی هم خوب بیاید پیش ما بشینید منم با دوستم اومدم
جنا:نه مزاحمتون میشیم
جیمین:یاااا بیا دیگ خوش میگذره
جنا:باشه پس به لاری بگم و بیام
رفتم به لاری گفتم و اومدم نشستم رو میزی که رییس نشسته بود
بعد چند مین لاری و یک پسری باهم رسیدن
لاری پیشم نشست و اون پسره پیش رئیس
لاری دم گوشم گفت
لاری:اون پسره چه خوشکله(به شوگا)
(اسلاید پنجم لباس شوگا)
جنا:یااااااااا ساکت شو زشته
لاری:راستش هردو عالین ولی اون متفاوته خیلی خوبه
جنا:باشه حالا ساکت شو
*ویو جیمین*
جنا خیلی زیاد کیوت و خوشکل شده بود خودشو دوستش که فک کنم اسمش لاری بود ...
#بی_تی_اس
#BTS
#ارمی
#ARMY
#رمان_از_بی_تی_اس
#ROMAN_OF_BTS
#چا_اون_وو
#cha_eun_woo
#فیک
#fake
#وانشات
#vanshat
#عشق_مهربون_من
#part:۱۰
*ویو جنا*
کل امروز رو خواب بودم بعد ساعت ۱۲ بیدار شدم نهار خوردم و کارامو کردم به مامانم گفتم با لاری قرار دارم تا کارامو کردم ساعت ۴ شد من باید ۶ میرفتم ی دوش ۲۰ مینی گرفتم لباس هامو پوشیدم(اسلاید دوم) ی میکاپ کاملا ساده انجام دادم کیفمو بردم کلید های خونه رو هم همینطور و از خونه زدم بیرون
تاکسی گرفتم و به رستوران رسیدم
وارد شدم که لاری رو دیدم رفتم و پیشش(اسلاید سوم لباس لاری)
جنا:لاریییییییییییییی
لاری:جناااااااااااااا
همدیگرو محکم بغل کردیم ۵دقیقه فقط همو بغل میکردیم
لاری:چه کیوت و خوشکل شدی دختر
جنا:تو هم همینطور
بیا بشینیم
نشستیم بعد غذا سفارش دادیم
غذا رو آوردن،خوردیم و بعد کلی حرف حساب کردیم و رفتیم بیرون یکم پیاده روی کردیم بعد
جنا:خنگولم من بستنی میخوام لطفااااا
لاری:امروزو هرچی تو بخوای
جنا:مرسییییییییی
*ویو جیمین*
به رستوران رسیدم دیدم شوگا اونجاس
جیمین:شوگاا
شوگا:ااااا جیمینااا
همدیگرو بغل کردیم و نشستیم و بعد از احوال پرسی غذا سفارش دادیم
شوگا:خیلی دلتنگت شده بودم موچی
جیمین:منم همینطور پادشاه خواب
غذامونو خوردیم و یکم پیاده روی کردیم
جیمین:شوگا مم بستنی میخوام بعدش هم موچی
شوگا:امروز هرچی شما بگین
جیمین:پس بزن بریم
رفتیم پیش بستنی فروش
جیمین:من ایس پک توت فرنگی میخوام
شوگا:هرچی شما بگین
شوگا رفت سفارش بده که...
*ویو جنا*
به بستنی فروش رسیدیم روی میز نشستم
جنا:من ایس پک توت فرنگی میخوام
لاری:امر دیگه ای نیست؟
جنا:فعلا نه
هردومون خندیدیم و رفت که سفارش بده
که وقتی رفت...وای باورم نمیشه اون اون همون رئیسمه غیر ممکنه همونه
چقدر خوشتیپ شده، وایییییی چه خوشکل شده خدااااا
(اسلاید ۴ لباس جیمین)
چشم تو چشم شدیم نمیشد سلام نکنم رفتم پیشش تعظیم کردم و سلام کردم
جنا:سلام رئیس
جیمین:اووو سلام جنا، توهم اینجایی
جنا:اوهوم، گفته بودم با دوستم قرار دارم بعد از شام اومدیم بستنی بخوریم
جیمین:اره خیلی هم خوب بیاید پیش ما بشینید منم با دوستم اومدم
جنا:نه مزاحمتون میشیم
جیمین:یاااا بیا دیگ خوش میگذره
جنا:باشه پس به لاری بگم و بیام
رفتم به لاری گفتم و اومدم نشستم رو میزی که رییس نشسته بود
بعد چند مین لاری و یک پسری باهم رسیدن
لاری پیشم نشست و اون پسره پیش رئیس
لاری دم گوشم گفت
لاری:اون پسره چه خوشکله(به شوگا)
(اسلاید پنجم لباس شوگا)
جنا:یااااااااا ساکت شو زشته
لاری:راستش هردو عالین ولی اون متفاوته خیلی خوبه
جنا:باشه حالا ساکت شو
*ویو جیمین*
جنا خیلی زیاد کیوت و خوشکل شده بود خودشو دوستش که فک کنم اسمش لاری بود ...
#بی_تی_اس
#BTS
#ارمی
#ARMY
#رمان_از_بی_تی_اس
#ROMAN_OF_BTS
#چا_اون_وو
#cha_eun_woo
#فیک
#fake
#وانشات
#vanshat
۴.۵k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.