انتهای یک درام عامیانه
دایی و زن دایی از اون آدمای رمانتیک و نقش بازی کن نبودند. خیلی عامیانه و ساده همدیگه رو دوست داشتند. لازم نیس آدما هی کادو بخرن و قربون صدقه هم برن و عکس استوری کنن... دوست داشتن باشه تو حسش میکنی...
مثه خوشبختی...
وضع مالی دایی خوب نبود. یه خیاط ساده بود. همیشه مستاجر و خانه به دوش... اما خوشبخت ترین بودن...
تا 10 سال قبل که دایی جوونم یه بیماری ناشناخته گرفت.
خیلیا میگفتن عوارض شیمیاییه اما کسی زیر بار نرفت.
7 سال دایی درد میکشید و میخندید...
تموم پرسنل بیمارستان غرضی دایی رو میشناختند دیگه...
از 30 روز ماه بیست روز بستری بود...
روزاییم که خونه بود برانول به دست...
ماه های آخر اما دیگه دایی خسته شده بود. میگفت دعا کنید بمیرم.😭
دیگه میفهمیدیم خنده هاش واقعی نیست... و یه روز زمستون همه چیز تموم شد...
زندایی موند و بار تنهایی...
شکست...
این دو سه سال خیلی تنها بود. با اینکه همه دورش بودند اما تنها بود...
یه زن تنها خیلی تنهاتر از یه مرد تنهاست...
زن دایی سرحال هم هر روز یه مریضی گرفت...
تا اینکه قلبش نکشید...
و امروز در حین عمل دیگه طاقت نیاورد و رفت پیش دایی جون...
زن داییم خسته شده بود به نظرم...😔😔😔
یه عاشقانه ساده امروز به انتهاش رسید...
منت بذارید و برای آرامش روح زن دایی من یه فاتحه بخونید😔
#من_نوشت:
به نظرت قلب من چقدر دوام میاره نبودنت رو؟! منم خسته ام... خیلی😔
مثه خوشبختی...
وضع مالی دایی خوب نبود. یه خیاط ساده بود. همیشه مستاجر و خانه به دوش... اما خوشبخت ترین بودن...
تا 10 سال قبل که دایی جوونم یه بیماری ناشناخته گرفت.
خیلیا میگفتن عوارض شیمیاییه اما کسی زیر بار نرفت.
7 سال دایی درد میکشید و میخندید...
تموم پرسنل بیمارستان غرضی دایی رو میشناختند دیگه...
از 30 روز ماه بیست روز بستری بود...
روزاییم که خونه بود برانول به دست...
ماه های آخر اما دیگه دایی خسته شده بود. میگفت دعا کنید بمیرم.😭
دیگه میفهمیدیم خنده هاش واقعی نیست... و یه روز زمستون همه چیز تموم شد...
زندایی موند و بار تنهایی...
شکست...
این دو سه سال خیلی تنها بود. با اینکه همه دورش بودند اما تنها بود...
یه زن تنها خیلی تنهاتر از یه مرد تنهاست...
زن دایی سرحال هم هر روز یه مریضی گرفت...
تا اینکه قلبش نکشید...
و امروز در حین عمل دیگه طاقت نیاورد و رفت پیش دایی جون...
زن داییم خسته شده بود به نظرم...😔😔😔
یه عاشقانه ساده امروز به انتهاش رسید...
منت بذارید و برای آرامش روح زن دایی من یه فاتحه بخونید😔
#من_نوشت:
به نظرت قلب من چقدر دوام میاره نبودنت رو؟! منم خسته ام... خیلی😔
۸.۱k
۱۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.