¹پارتI will do it slowly
¹²:³⁵ سئول
مثل همیشه خانوادشون به جین سرکوب میزدن که چرا قبول نمیکنه که رابطه برقرار کنه.
مامان جین جعبه کوچیکی رو از کیفش درآوورد و به نامجون داد
م ج: با همین آمادش میکنی، الان!
نامجون در جعبه رو باز کرد و با چیزی که تو خوابشم نمیدید مواجه شد، ویبرا*تور
جین و نامجون به اتاق رفتن و باباهاشونم همراهشون تو اتاق بودن
نامجون: شماها اینجا چی میگین؟
ب ج: من جینو میشناسم، مگه چندبار از دستت فرار نکرده، ما نگهش میداریم
نامجون: لازم نکرده برید بیرون
باباها رفتن بیرون.
مثل همیشه خانوادشون به جین سرکوب میزدن که چرا قبول نمیکنه که رابطه برقرار کنه.
مامان جین جعبه کوچیکی رو از کیفش درآوورد و به نامجون داد
م ج: با همین آمادش میکنی، الان!
نامجون در جعبه رو باز کرد و با چیزی که تو خوابشم نمیدید مواجه شد، ویبرا*تور
جین و نامجون به اتاق رفتن و باباهاشونم همراهشون تو اتاق بودن
نامجون: شماها اینجا چی میگین؟
ب ج: من جینو میشناسم، مگه چندبار از دستت فرار نکرده، ما نگهش میداریم
نامجون: لازم نکرده برید بیرون
باباها رفتن بیرون.
- ۱۲۵
- ۲۷ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط