¹⁷پارت²my month

آجوما بعد شنیدن صدا به سمت صدا رفت

«دوهفته بعد»
¹¹:⁰⁰

یونگی توی اتاق کارش بود و با جدیت داشت کارشو انجام میداد
که یهو جیمین با هودی بلند و شلوارک کوتاهی که کاملا پاهاشو نشون میداد اومد تو اتاق و به سمت یونگی رفت (پ ن: اسلاید دو رو ببینید کامل درک میکنید مظورم چیه)
یونگی: چرا نخوابیدی؟
جیمین: خوابم نمیبرد ددی
یونگی: ددی؟ میخای خودتو لوس کنی؟
جیمین: نچ
یونگی: نچ؟ اینو از کجا یاد گرفتی؟ دیگه نگو
جیمین: نچ نچ نچ

بعد چند مین کل کل و صحبت جیمین توی بقل یونگی خوابش برد و یونگی جیمینو روی تخت گذاشت و آروم روش پتو کشید و رفت
.
.
.
.
این پارتو زود تموم کردم چون باهاتون حرف دارم
من توی پست قبلی ازتون یه نظر خواستم ولی کسی توجه نکرد
وقتی کلا چندتا جمله مینویسم و پارتو تموم میکنم یعنی حرف دارم و ازتون نظر میخام، و اینکه تمام چیزایی که من مینویسم فیکن اسمش روشه فیک و قرار نیست واقعی باشه، هیچوقت قرار نیست واقعی بشه اوکی؟ پست قبلیمو نظرتونو لطفا خواهش میکنم نظرتونو بهم بگین و بازم میگم درخواستی دارین بگین
تا درودی دیگر بدرود.
دیدگاه ها (۲)

Hannah

پارت³ I have permission

my month²پارت⁸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط