ممنونم از حضورت در تک تک لحظه های زندگیم...
ساعت ۱۷ کلاس📚 داشتم و ۱۶:۳۷ اذان مغرب بود.
حداقل یه ربع طول میکشید تا برسم کلاس.🚕
خوندن نماز اول وقت برام مهمه،
ولی رسیدن به موقع در کلاس هم مهم بود.
تصمیم گرفتم اول نمازم رو بخونم بعد برم کلاس.
صدای اذان رو که شنیدم،وضو گرفتم و برای اقامۀ نماز آماده شدم.
نمازم که تموم شد به ساعت نگاه کردم، دیدم ۱۶:۵۳ هست.
سریع آماده شدم.وقتی حرکت کردم ساعت ۱۷ بود.
خیلی نگران بودم،🥺
۱۴ صلوات هدیه به چهارده معصوم(علیهم السلام) فرستادم تا زودتر برسم.📿
۱۷:۲۰ رسیدم.با عجله به سمت کلاس دویدم.
وارد کلاس که شدم، دیدم استاد 👨🏻🏫 هنوز نیومده.
زیر لب به خدا گفتم:
ممنونم از حضورت در تک تک لحظه های زندگیم😊
حداقل یه ربع طول میکشید تا برسم کلاس.🚕
خوندن نماز اول وقت برام مهمه،
ولی رسیدن به موقع در کلاس هم مهم بود.
تصمیم گرفتم اول نمازم رو بخونم بعد برم کلاس.
صدای اذان رو که شنیدم،وضو گرفتم و برای اقامۀ نماز آماده شدم.
نمازم که تموم شد به ساعت نگاه کردم، دیدم ۱۶:۵۳ هست.
سریع آماده شدم.وقتی حرکت کردم ساعت ۱۷ بود.
خیلی نگران بودم،🥺
۱۴ صلوات هدیه به چهارده معصوم(علیهم السلام) فرستادم تا زودتر برسم.📿
۱۷:۲۰ رسیدم.با عجله به سمت کلاس دویدم.
وارد کلاس که شدم، دیدم استاد 👨🏻🏫 هنوز نیومده.
زیر لب به خدا گفتم:
ممنونم از حضورت در تک تک لحظه های زندگیم😊
۳.۵k
۱۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.