برادر

برادر
پارت چهار

میسو: اوووو
میسو: میبینم دوس پسر پیدا کردی
ات : میگم خره ها
ات: حاجی برادرمه
میسو : هعی ای کاش منم برادری مثل تو داشتم
یونگی: خب میتونی رو من حساب کنی.
ات: هووو خیلی جلو نرو
ات: چی میخوری
یونگی: یه قهوه با کیک شکلات تلخ
ات: اوکی، میسو یه قهوه با یه کیک خیس تلخ
میسو : باشه
وی ات

ساعت شلوغی رسید و مشتری ها خیلی زیاد شدن بعد ۳ ساعت تموم شد رفتم پیش یونگی
ات: سلام مجدد
یونگی: چه عجب یادی از ما کردی
ات: یونگیا
یونگی: باشه شوخی کردم
یونگی: ات من می خوام برم شومر مارکتی همین بغل برا خورم انرژی زا بخرم تو چیزی نمی خوای
ات: یه ادامس
ات: البته تو شهر بازی باید برام خرید کنی
یونگی: باشه شکمو
ات: ا
یونگی: شوخی کردم
ات: جدیدا زیاد شوخی میکنی
یونگی: من برم
ات: اوکی منم تا اونموقع لوازمو جمع میکنم( بچه ها میسو هم با ات و یونگی شهر بازی میاد)

شرطا
۱۲ لایک
۲ کام
۲ فالو
با ی
دیدگاه ها (۵)

بچه ها توجه کنید و پخش کنید ایدی طرفو گذاشتم اسکرین بگیرید ب...

شماهم پر کنید

جواب منو بدید

از اینا برا کادو تولد بیارید

سناریو؛دو پارتی باجیویو نویسنده؛ ات دو ساله که با باجی تو را...

پارت۹ویو یونگی: دیشب ساعت دو و نیم رسیدیم خونه، الان ساعت پن...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط