چقدر شعر بگویم برای چشمانت

چقدر شعر بگویم برای چشمانت؟
چگونه اشک بریزم بدون دستانت؟

چقدر دیده به در، باز منتظر باشم؟
چگونه صبح شود شامگاه هجرانت؟

چقدر از تو بگویم دلم شود آرام؟
چگونه غم نخورد دل، شود بقربانت؟

چقدر از تو برای تو قصّه بنویسم؟
چگونه قلب مرا میکنی پریشانت؟

چقدر ثانیه ها را دوباره بشمارم؟
چگونه ساعت عمرم رسد به پایانت؟

چقدر فاصله بین من و تو افتاده؟
چگونه دست من آخر رسد بدامانت؟
دیدگاه ها (۱)

مانده امچگونه تو را فراموش کنم.اگر تو را فراموش کنمبایدسالها...

لحظه ای مثل من تصور کن؛ پای قول و قرار یک نفریترس شیرین و مب...

دل من دشت وسیعی ست به اندازه مهرکه بر آن ،سالی چند تو ندانست...

چه می خواهی تو از جانم، که جز عشقت نمی دانمچنانم کرده ای عاش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط