وقتی دوست نداره ولی دوسش داری p13
این...این......
(طلاق نامه بود 😨😦🥺)
باورم نمیشه این طلاق نامه رو بهم داده ولی اخه من .....من........
+دیدی دکتر دیدید ....دیدید تقصیر من نیود همه اون بد بختیام تقصیر ادمایی بود که اومده بودن تو زندگی منه بد بخت 😭😭
دکتر : خانم جانگ لطفا اروم باشید براتون اصلا خوب نیست که هیجان زده ویا دچار استرس بشید
+اقای دکتر من پارک هستم نه جانگ لطفا متوجه این قضیه بشید
دکتر:بله ببخشید متوجهم
+اقای دکتر منه بد بخت چه گناهی کردم
ها چه گناهی............
شیش ماه بعد
الان پنج ماهی از اون قضیه میگزره
منو هوپ جدا شدیم
حالا دارم باند بابامو اداره میکنم و خیلی از اون قاچاق ساده پدرم سر تر شدم الان قدرتم با بابای هوپ یکیه
بابامم بعد از قضیه طلاق کلا اون یارو روشست گذاشت کنار
باید برای یه معموریت دیگه اماده میشدم
ولی کلی کار سرم ریخته بود تو شرکت کلی مشکل پیش اومده بود داشتم به اونا رسیدگی میکردم و کم کم داشتم رد میدادم که کوک رسید
(کوک بهترین دوست یونا از بچگیش بوده و با هم تو باند کار میکنن )
¢جیجی جی جینگ هدس بزن من کیم
+کوک🙂😃👥
یونا ویو
یهو دیدم یچی اومد جلو چشام از سر عادت میخواستم پرتش کنم که صداش اشنا بود
+کوک تو کجا اینجا کجا
وقتی برای معموریت فلامینگو رفتی گفتی پنج سال کار داره چی شد سه ساله جمش کردی
¢اوهوم خواهری
چون نقششون لو رفته بود ما زدیم تو سر فرصت و قاپیدیمش
(نکته کوک چون از بچگی با یونا بوده بهش میگه خواهر )
یونا ویو
کوک رو دعوت کردم رستوران
اشنا نبود رستورانه ولی چون شیک بود رفتیم اونجا
وقتی سفرش میدادم
احساس کردم چهره فردی که گارسون بود اشناست
با خودم گفتم ولش
غذا رو اوردن داشتیم میخوردیم که یهو دیدم کوک کم حاله خودمم انگار خسته شده بودم
ما چرا اینطور چدی........
و بی هوشی سیاهی مطلق
کوک ویو
حالم جالب نبود انگار کلی خستگی رو دوشام بود که دیگه تفهمیدم چی شد
وقتی بهوش اومدم تو یه جای تاریک بودم
یه یارو از در اومد تو
برقارو زد
این که
.
.
.
.
.
.
که یهو دیدم
اون کسی نبود جز..............
وخمارییییی یاح یاح یاح یاح
۱۵ لایک
۱۰ کامنت
🦊
https://wisgoon.com/company_f_x
(طلاق نامه بود 😨😦🥺)
باورم نمیشه این طلاق نامه رو بهم داده ولی اخه من .....من........
+دیدی دکتر دیدید ....دیدید تقصیر من نیود همه اون بد بختیام تقصیر ادمایی بود که اومده بودن تو زندگی منه بد بخت 😭😭
دکتر : خانم جانگ لطفا اروم باشید براتون اصلا خوب نیست که هیجان زده ویا دچار استرس بشید
+اقای دکتر من پارک هستم نه جانگ لطفا متوجه این قضیه بشید
دکتر:بله ببخشید متوجهم
+اقای دکتر منه بد بخت چه گناهی کردم
ها چه گناهی............
شیش ماه بعد
الان پنج ماهی از اون قضیه میگزره
منو هوپ جدا شدیم
حالا دارم باند بابامو اداره میکنم و خیلی از اون قاچاق ساده پدرم سر تر شدم الان قدرتم با بابای هوپ یکیه
بابامم بعد از قضیه طلاق کلا اون یارو روشست گذاشت کنار
باید برای یه معموریت دیگه اماده میشدم
ولی کلی کار سرم ریخته بود تو شرکت کلی مشکل پیش اومده بود داشتم به اونا رسیدگی میکردم و کم کم داشتم رد میدادم که کوک رسید
(کوک بهترین دوست یونا از بچگیش بوده و با هم تو باند کار میکنن )
¢جیجی جی جینگ هدس بزن من کیم
+کوک🙂😃👥
یونا ویو
یهو دیدم یچی اومد جلو چشام از سر عادت میخواستم پرتش کنم که صداش اشنا بود
+کوک تو کجا اینجا کجا
وقتی برای معموریت فلامینگو رفتی گفتی پنج سال کار داره چی شد سه ساله جمش کردی
¢اوهوم خواهری
چون نقششون لو رفته بود ما زدیم تو سر فرصت و قاپیدیمش
(نکته کوک چون از بچگی با یونا بوده بهش میگه خواهر )
یونا ویو
کوک رو دعوت کردم رستوران
اشنا نبود رستورانه ولی چون شیک بود رفتیم اونجا
وقتی سفرش میدادم
احساس کردم چهره فردی که گارسون بود اشناست
با خودم گفتم ولش
غذا رو اوردن داشتیم میخوردیم که یهو دیدم کوک کم حاله خودمم انگار خسته شده بودم
ما چرا اینطور چدی........
و بی هوشی سیاهی مطلق
کوک ویو
حالم جالب نبود انگار کلی خستگی رو دوشام بود که دیگه تفهمیدم چی شد
وقتی بهوش اومدم تو یه جای تاریک بودم
یه یارو از در اومد تو
برقارو زد
این که
.
.
.
.
.
.
که یهو دیدم
اون کسی نبود جز..............
وخمارییییی یاح یاح یاح یاح
۱۵ لایک
۱۰ کامنت
🦊
https://wisgoon.com/company_f_x
۷.۲k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.