Qur love letter❤️🪄
Qur love letter❤️🪄
Part18
#نامه_عشق_ما
*ویو ات*
تاکسی گرفتم به سرعت رفتم سمت خونه هوسوک ادرسو میدونستم چون یک بار با جون سو رفتیم دنبال سئو جون( هوسوک سئو جون باهم زندگی میکنن)نمیدونستم طبقه چنده و زنگ زدم به جون سو
*مکالمه *
=:الو چیشده
+جون سو طبقه چنده خونه هوسوک (صحبت کردنش با بغض و گریست)
=:تو الان کجایی
+:دم در خونش
=:الان درو باز میکنم خودم اونجام(در باز کردم به هوسوک گفتم مهمون داریم )
_:(فهمیدم ات آمده و رفتم جلو در که ات خیلی محکم درو میکوبید درو براش باز کردم)
+:(داد)(پرید بغل هوسوک)
_:بلع خانوم کیم
+:منو این شکلی صدا نکن من عشق توعم مگه نه هوسوک تو دوسم داری تو خود کوشی نکردی من تورو برای همیشه دارم
_:تو که دوسم نداری داری ازدواج میکنی
+:نه من عاشقتم بیا تا همه چی برات تعریف کنم لطفا به حرف هام گوش کن(از بغل هوسوک در میاد و دستشو میگیره سمت مبل میبره هردو روی مبل میشینن)
∆:عزیزم بیا منو تو بریم توی اتاقمون اینا میخوان با هم حرف بزنن
=:بریم عزیزم( رفتن اتاق درو بستن)
*بحث ات هوسوک*
+:(همچی براش تعریف کردم)عزیزم من مجبور بودم که قبول کنم تا باهاش ازدواج کنم ولی من دوسش ندارم اون یه پسر هر.زه که هرشب پیش یه دختره برای همین مادر بزرگ میخواد اون با من ازدواج کنه اگه با یه دختر دیگه ازدواج کنه سری ازش جدا میشه و پیشش نمی مونه اگه من زنش بشم نمیتونه منو طلاق بده چون مادر بزرگ نمیزاره ازش جدا شم و خودشم از خداشه من زنش شم
_:الان منو دوست داری
+:خیلی بیشتر از چیزی که فکرشو کنی
_:پس همچی در اختیار من بزار
+:تو میخوای چیکار کنی
_:میخوای یک شب با من بخوابی کاری میکنم که بهت خوش بگذره و پشیمون نشی وقتی تورو مال خودم کنم اختیارت دست منه و میتونم از چنگ جونگ سوک درت بیارم
+:دوست ندارم این کارو کنم ولی نمیخوام دست اون باشم و قبول میکنم
_:من میخوام با عشق این کارو کنی نه برای آزادی خودت
+:دوست دارم که این کارو میکنم....من یه کاری دارم یک لحظه میرم اتاقت
_:بفرما
+:ممنون
*مکالمه ات با بکهیون (داداشش)*
+:داداش میخوام یه اجازه ای ازت بگیرم
~:بگو میشنوم
+:من میخوام با کسی که دوسش دارم دوسم داره از هر طرف از عشقش مطمئنم رابطه داشته باشم
~:داری چی میگی مامان بزرگ عصبی میشه میکشتت پسرا همه برای لذت خودشون این کارو میکنن(شروع کرد به نصیحت کردن)
+:داداش همه چی میدونم میدونم باید کی انتخاب کنم فقط میخوام پشتم باشی
~:از نظر چی
+:وقتی این کارو کردم پشتم باش نظرا جونگ سوک به رلم آسیب بزنه و با مادر بزرگ حرف بزن
~:باشه قبوله
ادامه دارد
#ادته
#رمان
#هوپی
Part18
#نامه_عشق_ما
*ویو ات*
تاکسی گرفتم به سرعت رفتم سمت خونه هوسوک ادرسو میدونستم چون یک بار با جون سو رفتیم دنبال سئو جون( هوسوک سئو جون باهم زندگی میکنن)نمیدونستم طبقه چنده و زنگ زدم به جون سو
*مکالمه *
=:الو چیشده
+جون سو طبقه چنده خونه هوسوک (صحبت کردنش با بغض و گریست)
=:تو الان کجایی
+:دم در خونش
=:الان درو باز میکنم خودم اونجام(در باز کردم به هوسوک گفتم مهمون داریم )
_:(فهمیدم ات آمده و رفتم جلو در که ات خیلی محکم درو میکوبید درو براش باز کردم)
+:(داد)(پرید بغل هوسوک)
_:بلع خانوم کیم
+:منو این شکلی صدا نکن من عشق توعم مگه نه هوسوک تو دوسم داری تو خود کوشی نکردی من تورو برای همیشه دارم
_:تو که دوسم نداری داری ازدواج میکنی
+:نه من عاشقتم بیا تا همه چی برات تعریف کنم لطفا به حرف هام گوش کن(از بغل هوسوک در میاد و دستشو میگیره سمت مبل میبره هردو روی مبل میشینن)
∆:عزیزم بیا منو تو بریم توی اتاقمون اینا میخوان با هم حرف بزنن
=:بریم عزیزم( رفتن اتاق درو بستن)
*بحث ات هوسوک*
+:(همچی براش تعریف کردم)عزیزم من مجبور بودم که قبول کنم تا باهاش ازدواج کنم ولی من دوسش ندارم اون یه پسر هر.زه که هرشب پیش یه دختره برای همین مادر بزرگ میخواد اون با من ازدواج کنه اگه با یه دختر دیگه ازدواج کنه سری ازش جدا میشه و پیشش نمی مونه اگه من زنش بشم نمیتونه منو طلاق بده چون مادر بزرگ نمیزاره ازش جدا شم و خودشم از خداشه من زنش شم
_:الان منو دوست داری
+:خیلی بیشتر از چیزی که فکرشو کنی
_:پس همچی در اختیار من بزار
+:تو میخوای چیکار کنی
_:میخوای یک شب با من بخوابی کاری میکنم که بهت خوش بگذره و پشیمون نشی وقتی تورو مال خودم کنم اختیارت دست منه و میتونم از چنگ جونگ سوک درت بیارم
+:دوست ندارم این کارو کنم ولی نمیخوام دست اون باشم و قبول میکنم
_:من میخوام با عشق این کارو کنی نه برای آزادی خودت
+:دوست دارم که این کارو میکنم....من یه کاری دارم یک لحظه میرم اتاقت
_:بفرما
+:ممنون
*مکالمه ات با بکهیون (داداشش)*
+:داداش میخوام یه اجازه ای ازت بگیرم
~:بگو میشنوم
+:من میخوام با کسی که دوسش دارم دوسم داره از هر طرف از عشقش مطمئنم رابطه داشته باشم
~:داری چی میگی مامان بزرگ عصبی میشه میکشتت پسرا همه برای لذت خودشون این کارو میکنن(شروع کرد به نصیحت کردن)
+:داداش همه چی میدونم میدونم باید کی انتخاب کنم فقط میخوام پشتم باشی
~:از نظر چی
+:وقتی این کارو کردم پشتم باش نظرا جونگ سوک به رلم آسیب بزنه و با مادر بزرگ حرف بزن
~:باشه قبوله
ادامه دارد
#ادته
#رمان
#هوپی
۶.۸k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.