مافیای شیطون پارت 2
مافیای شیطون پارت 2
اجوما:یونجییی
یونجی:بله
جیمین:بیا پایین یه لحضه
یونجی:چشم الان میام
اجوما:این قهوه رو ببر برای جیمین
یونجی:چشم
*صدای در
جیمین:کیع
یونجی:قهوتون و اوردم
جیمین:بیا تو
یونجی ویو
قهوه رو گذاشت روی میز
یونجی:میتونم برم
جیمین:اره برو درم ببند
جیمین ویو
نمیدونمم چرا ولی انگار عاشقش شده بودم
یونجی ویو
نسبت به مافیا های دیگه بد نبود ولی به راحتی ادم میکشت یونگی هم همینطور
داشتم میرفتم بیرون که...
جیمین:یونجی
یونجی:بله جیمینا
یونگی:بیا تو درم قفل کن(خودمم منحرف شدم😂)
یونجی:چ...چ...چشم جیمین
(اینجاس که یونجی هم منحرف میشود )
جیمین:یونجیه منحرف کاری باهات ندارم
(خود یونگی هم منحرف شد پس از من انتظار نداشته باشید منحرف نشم)
*یه چیزی مهم داخل گوشش گفت و یونجی سریع با اجازه از اتاق رفت بیرون
یونجی ویو
داشتم میرفتم تا به چیزی که جیمین گفته بود عمل کنم که یهو یه در دیدم اون در نیمه باز بود انگار روی دیوار خون پاشیده بود کنجکاو شدم رفتم داخل اتاق
اونجا پر جس*د بود و ادم های زخمی با صورت خونی
یونجی:چ...چ...ییی(جیغ)
جیمین و یونگی سریع رفتن داخل اونجایی که صدا اومد
یونگی:چرا اومدی اینجا(داد)
جیمین:یونگی اروم باش
یونگی:تو خفه شو به خاطر این کارت تنبیه میشی (داد)
یونجی:ب...ب ...ب...بخشید م...من نمیدونستم
ی...یبار دیگه بهم فرصت بده
یونگی:نمیشه
*رفت بیرون ولی من باید همون جا وایمیسادم
بعد اومد و...
چون کوتاه فقط 7 کامنت
پارت بعدی یه کوشولو هیجانیه
اجوما:یونجییی
یونجی:بله
جیمین:بیا پایین یه لحضه
یونجی:چشم الان میام
اجوما:این قهوه رو ببر برای جیمین
یونجی:چشم
*صدای در
جیمین:کیع
یونجی:قهوتون و اوردم
جیمین:بیا تو
یونجی ویو
قهوه رو گذاشت روی میز
یونجی:میتونم برم
جیمین:اره برو درم ببند
جیمین ویو
نمیدونمم چرا ولی انگار عاشقش شده بودم
یونجی ویو
نسبت به مافیا های دیگه بد نبود ولی به راحتی ادم میکشت یونگی هم همینطور
داشتم میرفتم بیرون که...
جیمین:یونجی
یونجی:بله جیمینا
یونگی:بیا تو درم قفل کن(خودمم منحرف شدم😂)
یونجی:چ...چ...چشم جیمین
(اینجاس که یونجی هم منحرف میشود )
جیمین:یونجیه منحرف کاری باهات ندارم
(خود یونگی هم منحرف شد پس از من انتظار نداشته باشید منحرف نشم)
*یه چیزی مهم داخل گوشش گفت و یونجی سریع با اجازه از اتاق رفت بیرون
یونجی ویو
داشتم میرفتم تا به چیزی که جیمین گفته بود عمل کنم که یهو یه در دیدم اون در نیمه باز بود انگار روی دیوار خون پاشیده بود کنجکاو شدم رفتم داخل اتاق
اونجا پر جس*د بود و ادم های زخمی با صورت خونی
یونجی:چ...چ...ییی(جیغ)
جیمین و یونگی سریع رفتن داخل اونجایی که صدا اومد
یونگی:چرا اومدی اینجا(داد)
جیمین:یونگی اروم باش
یونگی:تو خفه شو به خاطر این کارت تنبیه میشی (داد)
یونجی:ب...ب ...ب...بخشید م...من نمیدونستم
ی...یبار دیگه بهم فرصت بده
یونگی:نمیشه
*رفت بیرون ولی من باید همون جا وایمیسادم
بعد اومد و...
چون کوتاه فقط 7 کامنت
پارت بعدی یه کوشولو هیجانیه
۳.۹k
۰۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.