وقتی تو رو از بابات خریده

وقتی تو رو از بابات خریده
جیمین گفت
_ات دیگه منو ارباب، آقا ، قربان صدا نکن میتونی با اسمم صدام کنی
+جیمین
_اره
+جیمین من ..من ازت میترسم
_چرا
+وقتی عصبانی میشی یا بد نگام می‌کنی ازت میترسم جوری که نمیتونم بیام پیشت و سعی می کنم ازت فرار کنم
_من واقعا معذرت می‌خوام وقتی عصبانی میشم نمی‌دونم باید چیکار کنم و همیشه می‌خوام از کاری کردم ‌پشیمون میشم (با بقض و ناراحتی )
+لطفا سعی کن وقتی کنار من هستی عصبانی نشی
_باشه
_ات اینا رو برای تو گرفتم
+واقعا,,,,,رفتی سمتشون(سمت وسایل کادو هایی که جیمین خریده بود )
_خوشت اومد
+اره خیلی قشنگه
_ات نظرت چیه بریم بیرون
+بیرون
_اره
+باشه بریم
رفتی سمت کمد لباست یه ست لباس برداشتی
_اونا رو نپوش
+پس چی بپوشم
_برات لباس خریدم لطفا اینا رو بپوش
+باشه
جیمین رفت بیرون تا تو لباسات رو عوض کنی
....
لایک و کامنت یادتون نره
دیدگاه ها (۳)

#جیمینشی

لباسم رو پوشیدم و در رو باز کردم دیدم جیمین وایساده جلوی در ...

#تکپارتی_کوک

روز بعد از خواب بلند شدی رفتی صورتت رو شستی تخت خوابت رو مرط...

که دستی روی شونم حس کردم برگشتم _زود باش وسایلت رو جمع کن نم...

پارت ۳۸جیمین یه لباس رسمی میپوشه جیمین: زود تر حاضر شو باید ...

#بد_بوی#پارت_۳۲#لنا _اره با کریستین میرم _چی تو دیوونه شدی _...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط