لباسم رو پوشیدم و در رو باز کردم دیدم جیمین وایساده جلوی

لباسم رو پوشیدم و در رو باز کردم دیدم جیمین وایساده جلوی در
_بریم
+بریم
_میدونی آت لباس هایی که پوشیدی خیلی خوشگله
+ممنونم

ویو جیمین
لباس هایی که براش خریده بودم خیلی بهش میومد اون خیلی کیوته حس میکنم
عا.شقش شدم

ویو آت
اون امروز خیلی فرق کرده امیدوارم همیشه اینطوری بمونه من عاشقش شدم اون خیلی خوبه صداش و رفتاراش که حرف نداره
سوار ماشین شدین و از عمارت خارج شدین
_ات من تو رو چی صدا کنم
+آت
_بیا از کلمه های خاص استفاده کنیم
+مثلاً؟؟
_نمیدونم دخترا خیلی کلمه بلدن (کلمه های خوب )
+عشقم
جیمین پاش رو گذاشت روی ترمز و ماشین وایساد به آت نگاه کرد
+چی شده
_,,,,,,,
_تو باید تنبیه شی
+چ...چی چرا
_چون دلمو با گفتن این کلمه بردی
+چه جور تنبیهی
_همین الان نشونت میدم
جیمین لبشو گذاشت روی لب های آت و آت رو بو.سید
ویو اومد جلو لبمو بوسید خیلی دوستش داشتم به خاطر همین همراهیش کردم و لبش رو بوسیدم

تا این که ....

لایک کنید پارت بعدی رو بزارم
دیدگاه ها (۱۱)

لبش رو بوسیدم تا این که ....بعد چند دقیقه از هم جدا شدیم _کج...

خواستم در رو ببندم ولی مانع و اومد تو ی کلبه(اونی که اومد شو...

#جیمینشی

وقتی تو رو از بابات خریده جیمین گفت_ات دیگه منو ارباب، آقا ،...

عشق ممنوع

جیمین فیک زندگی پارت ۷۷#

پارت ۴۹ویو صبح ات: جیمین..... درد..... جیمین: عوممم چی شوده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط