امشب داشتم عکساتو نگاه می کردم.
امشب داشتم عکساتو نگاه می کردم.
فکر نکنی راحت بودا. نه!
کلی کلنجار رفتم با خودم تا جرات کنم دوباره زل بزنم به چشمات.
جرات می خواد!
باور کن حتی از پریدن تو یه اقیانوس وقتی شنا بلد نیستی هم بیشتر جرات می خواد!
می ترسم...
همیشه از اینکه یه عکس، یه نگاه، یه خاطره، برم گردونه به نقطه ی شروع می ترسم.
آخه راه آسونی رو نیمدم تا رسیدم به اینجا که تو نیستی و من نفس کشیدن یادمه هنوز... چقدر تو عکسا منو تو شبیه همیم.
ببین چقدر تو این عکس مثل هم خندیدیم؟!
ببین وقتی دستامون گره خورده به هم و جفت هم نشستیم هیچ فرقی نیست بینمون؟!
این یکی عکسو ببین که چقدر از کنار هم بودنمون خوشحالیم؟!
چقدر منو تو به هم می اومدیم...
و من چقدر از آدمای دور و برم فاصله دارم بعد تو...
واقعا چقدر باید بگذره که آدم دوباره یکیو پیدا کنه که از بودن کنارش خوشحال باشه؟!
چقدر باید بگذره که دوباره بتونه یکیو پیدا کنه که بیاد بهش؟!
حیف...
چقدر منو تو به هم می اومدیم
فکر نکنی راحت بودا. نه!
کلی کلنجار رفتم با خودم تا جرات کنم دوباره زل بزنم به چشمات.
جرات می خواد!
باور کن حتی از پریدن تو یه اقیانوس وقتی شنا بلد نیستی هم بیشتر جرات می خواد!
می ترسم...
همیشه از اینکه یه عکس، یه نگاه، یه خاطره، برم گردونه به نقطه ی شروع می ترسم.
آخه راه آسونی رو نیمدم تا رسیدم به اینجا که تو نیستی و من نفس کشیدن یادمه هنوز... چقدر تو عکسا منو تو شبیه همیم.
ببین چقدر تو این عکس مثل هم خندیدیم؟!
ببین وقتی دستامون گره خورده به هم و جفت هم نشستیم هیچ فرقی نیست بینمون؟!
این یکی عکسو ببین که چقدر از کنار هم بودنمون خوشحالیم؟!
چقدر منو تو به هم می اومدیم...
و من چقدر از آدمای دور و برم فاصله دارم بعد تو...
واقعا چقدر باید بگذره که آدم دوباره یکیو پیدا کنه که از بودن کنارش خوشحال باشه؟!
چقدر باید بگذره که دوباره بتونه یکیو پیدا کنه که بیاد بهش؟!
حیف...
چقدر منو تو به هم می اومدیم
۱۲.۶k
۱۱ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.