فرازی از خطبه شقشقیه

فرازی از خطبه شقشقیه (2)
شکوه از عمر و ماجرای خلافت:
سرانجام اوّلی حکومت را به راهی در آورد، و به دست کسی (عمر) سپرد که مجموعه‏ای از خشونت، سختگیری، اشتباه و پوزش طلبی بود زمامدار مانند کسی که بر شتری سرکش سوار است، اگر عنان محکم کشد، پرده‏های بینی حیوان پاره می‏شود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط می‏کند. سوگند به خدا مردم در حکومت دومی، در ناراحتی و رنج مهمّی گرفتار آمده بودند، و دچار دو رویی‏ها و اعتراض‏ها شدند، و من در این مدت طولانی محنت‏ زا، و عذاب آور، چاره‏ای جز شکیبایی نداشتم، تا آن که روزگار عمر هم سپری شد.
4 شکوه از شورای عمر:
سپس عمر خلافت را در گروهی از قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان می‏باشم پناه بر خدا از این شورا در کدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد تردید بودم، تا امروز با اعضای شورا برابر شوم که هم اکنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند ناچار باز هم کوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گردیدم. یکی از آنها با کینه‏ای که از من داشت روی بر تافت، و دیگری دامادش را بر حقیقت برتری داد و آن دو نفر دیگر که زشت است آوردن نامشان.
دیدگاه ها (۱)

فرازی از خطبه شقشقیه (3)شکوه از خلافت عثمان: تا آن که سومی ب...

وصایای_مهدویای ملت مبارز و مسلمان! دعای فرج را زیاد بخوانید،...

فرازی از خطبه 3. شقشقیه. (1)1 شکوه از ابا بکر و غصب خلاف...

فلسفه_قربانی_کردنپرسش❓ فلسفه #قربانی کردن در روز عید قربان چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط