ویو کوک
ویو کوک
این چند ماه زیادی مهربون بودم اینا پرو شدن.... تازه یک ماهه اومدن ولی اعصابمو بهم ریختن
-چه مرگته؟
÷ارباب...ام...اکواریم عاممم خب شکسته (لبخند)
-چه گوهی خوردی نشنیدم؟
÷م.. متاسفم ولی من نشکوندم
- ؟
÷اون بادیگارده شکوندش
$ا..ارباب دروغ میگه
-پس تو بودی؟(ترسناک)
$د..دو..دورربینا
ویو نینا
گاوم زایید جونگکوک خیلی عصبی بود رفت اتاقش و دوربینارو چک کرد و مشخص شد کار منه جونگکوک خیلی ترسناک شده بود
-هرزه ی دروغگو میدونی وقت ندارم برات یه آکواریوم دیگه بیارم...پس باید تاوان بدی
$هه...با اجازه من برم سر پروژه
-وایستا....با توهم کار دارم
$(ترس)
اومد سمتم من عقب رفتم
-نمیخوام وقتی که داری عذاب میکشی زخم و زیلی بشی پس....
بادیگارد و صدا زد
¢بله ارباب
-ببرش رو تخت شوک.
¢چشم
اومد از دستام گرفت و محکم منو کشوند به یه اتاقی که فقط یه تخت داد و روی تخت یه حباب طور بود که انگار تو آسانسوره ولی شیشش شفاف بود
شرایط
۳۴ لایک
۱۰ کامنت
۱۰بازنشر
این چند ماه زیادی مهربون بودم اینا پرو شدن.... تازه یک ماهه اومدن ولی اعصابمو بهم ریختن
-چه مرگته؟
÷ارباب...ام...اکواریم عاممم خب شکسته (لبخند)
-چه گوهی خوردی نشنیدم؟
÷م.. متاسفم ولی من نشکوندم
- ؟
÷اون بادیگارده شکوندش
$ا..ارباب دروغ میگه
-پس تو بودی؟(ترسناک)
$د..دو..دورربینا
ویو نینا
گاوم زایید جونگکوک خیلی عصبی بود رفت اتاقش و دوربینارو چک کرد و مشخص شد کار منه جونگکوک خیلی ترسناک شده بود
-هرزه ی دروغگو میدونی وقت ندارم برات یه آکواریوم دیگه بیارم...پس باید تاوان بدی
$هه...با اجازه من برم سر پروژه
-وایستا....با توهم کار دارم
$(ترس)
اومد سمتم من عقب رفتم
-نمیخوام وقتی که داری عذاب میکشی زخم و زیلی بشی پس....
بادیگارد و صدا زد
¢بله ارباب
-ببرش رو تخت شوک.
¢چشم
اومد از دستام گرفت و محکم منو کشوند به یه اتاقی که فقط یه تخت داد و روی تخت یه حباب طور بود که انگار تو آسانسوره ولی شیشش شفاف بود
شرایط
۳۴ لایک
۱۰ کامنت
۱۰بازنشر
- ۳۲۴
- ۲۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط