ویو آت

ویو آت
جیمین منو برد تو اتاق خودش و با تأسف گفت
=چیکار کردی این بلارو سرت اورده؟
ک..کار خاصی نکردم
=نشنیدم؟
خب....تو قهوش نمک و فلفل ریختم

که بزور خندشو کنترل کرد
=مگه از جونت سیر شدی بچه (خنده)
چشمامو ریز کردم و با بی حوصلگی گفتم

همین الانشم کم تنبیه نشدم م..میشه یکم بهم آب بدی؟نمک و اون همه فلفل خوردم الان حالم خوب نیست
آب و بهم داد بعد خوردنش خیلی حس خوب بود
معلوم نیس خوناشامه یا یزید...
=ولی خب یاد گرفتی باهاش شوخی نکنی...اون رحم ندارع
اوهوم

چقدر خوشگله انگار از انیمه ها در اومده
دلم برای نینا تنگ شده بود

ویو نینا
÷همون کاری که باعث میشه بری جهنم(پوزخند)
خسته شده بودم از اون آکواریوم کوچولو رفتم بیرون اتاق و طبقه پایین ارباب داشت با یه مرد حرف میزد فک کنم راجب آکواریوم رفتم سمتش
÷ارباب
بدون اینکه نگام کنه گفت
-وقت ندارم برای حرفای مضخرف

÷حتی برای پری دریاییتون؟(مظلوم)
سرشو برد بالا و منو دید و شوکه شد
-اینجا چه غلطی میکنی؟
÷یااااا اربابببببب من حوصلم سر رفته بود
-همین الان میری داخل اون آکواریوم فاکی و منو عصبی نمیکنی
÷نمیتونم

بچه ها آت حرف زد جیمین صداشو داد بهش
دیدگاه ها (۷)

ویو کوکاین چند ماه زیادی مهربون بودم اینا پرو شدن.... تازه ی...

سلام پرنسسام چطورین؟ارباب وردویلتون اومده بهتون خبر خوب بده ...

https://wisgoon.com/dreamlife5این کیوتی رو ۱۵۰ تایی بکنید تا...

ویو نینادروغ نگم یکم ذوق کردم برای من جشن گرفتن از سر فکری ک...

ویو نینا بیدار شدم داخل اون آکواریوم لعنتی بودم رفتم بالا و ...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۶#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط