پارت
#پارت_18
+بب..ببخشید خب ترسیدم ...
- دوساعته واسه عمم روزه میخونم * قیافه نا امید :| *
+ هان چی گفتی مگه ...
- ای وای یعنی تو نشنیدی ..
+ چیو مگ خواهر جنیو نمیگی ...
- پشمانم ریخته از دست کارات ، لامصب آرشامی که حرف عاشقانه بلد نبود یه زر احساسی زد بعد تو همونم نشنیدی.. :|
+ چی ؟ چیگفتی
- گفتم ایتک خانوم تا توی بغل منی نترس
یهو لپمو بوس کرد ...
+ ممنونم ، خب اولشم شنیدم منتها میخواستم دوباره بگی ...
- ای بچه منو سر کار میزاری ...
از توی بغلم فرار کردو شروع به دویدن کرد ...
- وایسا بچه وایسا ....
شبیه جت میدوید ...
+بب..ببخشید خب ترسیدم ...
- دوساعته واسه عمم روزه میخونم * قیافه نا امید :| *
+ هان چی گفتی مگه ...
- ای وای یعنی تو نشنیدی ..
+ چیو مگ خواهر جنیو نمیگی ...
- پشمانم ریخته از دست کارات ، لامصب آرشامی که حرف عاشقانه بلد نبود یه زر احساسی زد بعد تو همونم نشنیدی.. :|
+ چی ؟ چیگفتی
- گفتم ایتک خانوم تا توی بغل منی نترس
یهو لپمو بوس کرد ...
+ ممنونم ، خب اولشم شنیدم منتها میخواستم دوباره بگی ...
- ای بچه منو سر کار میزاری ...
از توی بغلم فرار کردو شروع به دویدن کرد ...
- وایسا بچه وایسا ....
شبیه جت میدوید ...
- ۲.۷k
- ۰۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط