پارت 20
#پارت_20
مجبورش کردم فیلمو تا ته ببینه ، وسطاش یهو جیغ میکشیدو حرصمو در میاورد بعدش خودشو لوس میکرد که هیچی بهش نگم ...
- خب بالاخره فیلم تموم شد ..
+ عا...
- چته ؟
+ یکم میترسم
- اشکال نداره زود برو توی جات بخواب ..
+ شب بخیر
- خوب بخوابی
پشونیشو بوس کردم که رف توی اتاقش ، یکم اب خورومو رفتم سر جام ... چشمامو بستم اما منتظر بودم بیادو بهم بگه که میترسم .!
توی فکر بودم که یهو در اتاقم تند تند زده شد و بدون اینکه اجازه ورود بدم ایتک اومد تو و خیلی آشفته به نظر میومد ...
توی دلم حس پیروزی داشتم ...
- چیشده چه خبره ؟
+ آ..آرشام بالا انگار یه کسی بود ...
- در بستس کسی نیست !
+ بخدا یکی بود دورغ نمیگم ..
بلند شدمو دستامو قاب صورتش کردم ..
- فیلمه ترسناک بود تصور میکنی ، بیا پیش من بخواب ! * لبخند *
+ بابا آرشام چرا باور نمیکنی میگم یکی بالا بود اه
یهو شروع به گریه کردو روی زمین زانو زد ..
- باشه باشه گریه نکن بیا باهم بریم بالا رو ببینیم ..
+ بب.. باشه
دستمو سفت گرفته بود ، منم محکم گرفتمشو رفتیم سمت اتاقش ... این ور و اونورو نگا کردم ولی چیزی نبود ..
- ببین چیزی نیست !
+ عا ولی ..
یهو صدای افتادن یه چیزی اومد و یه سایه روی پنجره افتاد ...
مجبورش کردم فیلمو تا ته ببینه ، وسطاش یهو جیغ میکشیدو حرصمو در میاورد بعدش خودشو لوس میکرد که هیچی بهش نگم ...
- خب بالاخره فیلم تموم شد ..
+ عا...
- چته ؟
+ یکم میترسم
- اشکال نداره زود برو توی جات بخواب ..
+ شب بخیر
- خوب بخوابی
پشونیشو بوس کردم که رف توی اتاقش ، یکم اب خورومو رفتم سر جام ... چشمامو بستم اما منتظر بودم بیادو بهم بگه که میترسم .!
توی فکر بودم که یهو در اتاقم تند تند زده شد و بدون اینکه اجازه ورود بدم ایتک اومد تو و خیلی آشفته به نظر میومد ...
توی دلم حس پیروزی داشتم ...
- چیشده چه خبره ؟
+ آ..آرشام بالا انگار یه کسی بود ...
- در بستس کسی نیست !
+ بخدا یکی بود دورغ نمیگم ..
بلند شدمو دستامو قاب صورتش کردم ..
- فیلمه ترسناک بود تصور میکنی ، بیا پیش من بخواب ! * لبخند *
+ بابا آرشام چرا باور نمیکنی میگم یکی بالا بود اه
یهو شروع به گریه کردو روی زمین زانو زد ..
- باشه باشه گریه نکن بیا باهم بریم بالا رو ببینیم ..
+ بب.. باشه
دستمو سفت گرفته بود ، منم محکم گرفتمشو رفتیم سمت اتاقش ... این ور و اونورو نگا کردم ولی چیزی نبود ..
- ببین چیزی نیست !
+ عا ولی ..
یهو صدای افتادن یه چیزی اومد و یه سایه روی پنجره افتاد ...
۹.۱k
۰۷ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.