تیمار
#تیمار
P=13
به سختی خودمو تمیز کردم چون دستم درد میکرد
تموم شد حوله پوشیدم و اومدم بیرون
جیمین داشت تلفن حرف میزد
جلوی آیینه نشستم تا موهامو خشک کنم
موهام بهم گره خورده بود و من اتاق خودم نبودم که ماسک مو بزنم
داشتم این دست و اون دست میکردم تا تهیونگ اومد پیشم و گفت
+آفیت باشه خانم زیبا
با لبخند گفتم
_ممنونم
ی ابروشو بالا داد و گفت
+مشکلی پیش اومده؟ کمکی از من برمیاد؟
گفتم
_نمیتونم دستم رو بالا بیارم تا موهامو شونه بزنم و اینکه موهام گره خورده ماسک مو ندارم
+اگه پنج دقیقه بهم فرصت بدی و اینجا بشینی تا خشک بشی اومدم
متعجب به رفتنش نگاه کردم
جدی جدی رفت و منم به حرفش گوش دادم و نشستم
بعد از ی مدت کوتاه دست پر اومد
پیشم اومد و دیدم که یه پاکت بزرگ انواع ماسک مو داخلشه
شوکه شدم اصن تا خودش گفت
+کدومو میزنی؟
یکی که مناسب موهام بود رو برداشتم و گفتم _این
سریع از دستم گرفت و شروع کرد موهای منو روغن و ماسک و هرچی که نیاز بود زد
و شونه میکشید و با سشوار خشک میکرد
وقتی تموم شد گفت
+ اینجا هیچ مشکلی باقی نمیمونه
خوشحال شدم احساس ارامش داشتم
جیمین کارش با من تموم نشد و با وسایل پزشکی اومد به طرفم
گوشه حوله رو کنار زد و گفت
+اجازه بده زخمتو پانسمان کنم
لپام گل انداخت حوله رو برگردوندم رو شونه ام و گفتم
_نه ممنون من لباس تنم نیست
انگار که حرف مسخره ای زده باشم به کارش ادامه داد و حوله من رو...
شرایط🧸🎀
۷ لایک🧸🎀
۴ کامنت🎀🧸
P=13
به سختی خودمو تمیز کردم چون دستم درد میکرد
تموم شد حوله پوشیدم و اومدم بیرون
جیمین داشت تلفن حرف میزد
جلوی آیینه نشستم تا موهامو خشک کنم
موهام بهم گره خورده بود و من اتاق خودم نبودم که ماسک مو بزنم
داشتم این دست و اون دست میکردم تا تهیونگ اومد پیشم و گفت
+آفیت باشه خانم زیبا
با لبخند گفتم
_ممنونم
ی ابروشو بالا داد و گفت
+مشکلی پیش اومده؟ کمکی از من برمیاد؟
گفتم
_نمیتونم دستم رو بالا بیارم تا موهامو شونه بزنم و اینکه موهام گره خورده ماسک مو ندارم
+اگه پنج دقیقه بهم فرصت بدی و اینجا بشینی تا خشک بشی اومدم
متعجب به رفتنش نگاه کردم
جدی جدی رفت و منم به حرفش گوش دادم و نشستم
بعد از ی مدت کوتاه دست پر اومد
پیشم اومد و دیدم که یه پاکت بزرگ انواع ماسک مو داخلشه
شوکه شدم اصن تا خودش گفت
+کدومو میزنی؟
یکی که مناسب موهام بود رو برداشتم و گفتم _این
سریع از دستم گرفت و شروع کرد موهای منو روغن و ماسک و هرچی که نیاز بود زد
و شونه میکشید و با سشوار خشک میکرد
وقتی تموم شد گفت
+ اینجا هیچ مشکلی باقی نمیمونه
خوشحال شدم احساس ارامش داشتم
جیمین کارش با من تموم نشد و با وسایل پزشکی اومد به طرفم
گوشه حوله رو کنار زد و گفت
+اجازه بده زخمتو پانسمان کنم
لپام گل انداخت حوله رو برگردوندم رو شونه ام و گفتم
_نه ممنون من لباس تنم نیست
انگار که حرف مسخره ای زده باشم به کارش ادامه داد و حوله من رو...
شرایط🧸🎀
۷ لایک🧸🎀
۴ کامنت🎀🧸
۲.۲k
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.