از دیده خون دل همه بر روی ما رود

از دیده خونِ دل همه بر رویِ ما رَوَد
بر رویِ ما ز دیده چه گویم چه‌ها رَوَد

ما در درونِ سینه هوایی نهفته‌ایم
بر باد اگر رَوَد دلِ ما زان هوا رود

خورشیدِ خاوری کُنَد از رَشک جامه چاک
گر ماهِ مِهرپرورِ من در قبا رود

بر خاکِ راهِ یار نهادیم رویِ خویش
بر رویِ ما رواست اگر آشنا رود

سیل است آبِ دیده و هر کس که بگذرد
گر خود دلش ز سنگ بُوَد هم ز جا رود

ما را به آبِ دیده شب و روز ماجراست
زان رهگذر که بر سرِ کویش چرا رود

حافظ به کوی میکده دایم به صدقِ دل
چون صوفیانِ صومعه دار از صفا رود



هیچ وقت بابت عشق‌هایی که نثار دیگران کرده‌اید و بعدها به این نتیجه رسیده‌اید ذره‌ای برای عشق شما ارزش قائل نبوده‌اند، افسوس نخورید.
شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید، بخشیدید.
دیدگاه ها (۳)

فراموش نکن که تو قرار نیست همیشه حالت خوب باشد، قرار نیست هم...

و از خودتان بپرسید:آیا به‌قدر کافی خوشبخت بوده‌ام؟ یاد گرفته...

در سردابِ درماندگی بود كه يافتمت، جايی كه "نَفَس" يارای عروج...

شتابان می‌بوسمت... چون كه در اين تعريقگاهِ عدم، همواره دانه‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط