داداش دوستم یه روانیه

داداش دوستم یه روانیه

کوک: ا.تتتت (عربده)
ا.ت: ب...بله
کوک ا‌.ت رو به سمت اتاق شکنجه کشوند
ا.ت حدس زد که فهمیده البته عادیع که بفهمه
ا.ت: جونگکوک خاهش میکنم و...ولم کن (آروم و بغضی)
کوک ا.ت رو به صندلی بست و گفت
کوک: چرا باید ولت کنم؟
تو با اجازه کی جوابش رو دادی (عربده).
ا.ت: فقط بهش گفتم که خوبم نگران نباشه
کوک: برام مهم نیست چی گفتی مهمه که بدون اجازه انجام دادی
بشمار!
شلاقی بلند و نازک دستش بود
ا.ت: ا...اما
کوک: نشنیدی(بلند)
ا.ت:چچ..چشم

درسته ا.ت بدون اجازه جونگکوک یه کاری کرده بود اما چه کاری
درسته بدون اجازه جواب تماس نینا رو داد

فلش بک
ا.ت: نینا
نینا: ا.ت خوبی ؟
ا.ت :اره خوبم نگران نباش
نینا : کجایی میخام ببینمت
ا.ت: نمیتونم بگم ، باید برم بعدا حرف می‌زنیم
اما آن دو خبر نداشتن ممکنه بعدا وجود نداشته باشه
طبق معمول جسیکا هم شنیده بود و با خانوادش گزارش داده بود البته با مقدار زیادی پیاز داغ
دیدگاه ها (۱۰)

مای هیرو آکادمی رو تموم کردم اغاااااتو یه ماه تمومش کردم اما...

استرس دارم استرسسسسسفردا مدرسه داریم 😭😭

داداش دوستم یه روانیه یک هفته گذشت و ا.ت به همراه مثلاً خان...

⁶⁰جونگکوک با خشم به سمتشون رفت.کوک: (با صدایی که تمام خشمش ر...

پارت ۹۱ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۶ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط