_last night, most recognition_
p5
جین با دیدن کیوتی ا.ت دلش خواست بیشتر اذیتش کنه
جین: ولی اون باید بمیره
ا.ت: نه نه لطفا خودتو تو دردسر ننداز(کیوت)
جین: چقدر دوستم دارییییی
ا.ت: اونقدر که یک هفته گریه کردم و ساکت بودم ولی باورم نمیشه دستگاه دروغ سنج گفت من عزیز ترین کَسِت نیستم
جین: اگر دستگاه درست گفته بود با قل و زنجیر تو خونم نگهت نمیذاشتم
ا.ت: جینا
جین: باشه بیا یه کاری کنیم...تو مشت راست من نخات اون دختره و تو میتونی بری از هم جرش بدی وبی مشت چپم مرگ اون دختره و تو هم باز اگر میخوای میتونی جرش بدی
ا.ت: اما..
جین: هیش گوش کن...من مشتمو جلوش میگیرم عین گل یا پوچ ببینیم کدومو انتخاب میکنه؟
ا.ت: جین میخوای با جون بنده خدا اینجوری بازی کنی؟با احتمال ۵۰ درصد مرگ؟
جین: البته که میخوام تازه ۵۰ درصد زندگی عادی هم داره
ا.ت: از کجا بفهمم انتخابش چی بوده
جین: فیلم میگیرم رو دست راستم(دندونی کند)نشونه میزارم که نگی تو فیلم اونو نشون داده..
صدای زنگ در هر دو رو به خودشون اورد
جین باز چسب رو دوباره رو دهن دختر چسبوند و در رو قفل کرد
با باز کردن ایفن جولیا پرید تو بغل جین
*دروغگو تو که سالمی
جین: بخدا حس غذا پختن نبود
*چیشش(خنده)
جین و جولیا داخل اشپز خونه رفتن جین دوربین رو روی ظبط گذاشت و رفت جلوی جولیا و دستاشو مشت کرد
جین: عزیزم بچرخ به اینور
*هوم چیشده؟
جین: این یا اون
*میخوای چیکار کنی؟
جین: بازی
جولیا لبخندی زد و دست چپ رو انتخاب کرد جین دست راستشو انداخت و دست چپشو به سمت دوربین گرفت که معلوم بشه هیچ رد دندونی روش نیست
جین: اوکی ادامه کارتو کن عزیزم
*تو یچیزیت هستا(رفت سراغ برنجا)
جین خنده ای کرد و با دوربین رفت تو اتاق و در رو قفل کرد و روی تخت نشست و فیلم رو برای ا.ت پخش کرد...ا.ت باورش نمیشد مردمکاش از ترس میلرزید
جین: الان دیگه اون دختر میمیره و تو(دوربین رو کنار گذاشت و به گوشای ا.ت نزدیک شد)برای همیشه کنار عشقت میمونی...من بچهای که از تو باشه رو آرزو کردم و تا به دستش هم نیارم بیخیال نمیشم
ا.ت جیغ میزد اما فقط صداش تو گلو معلوم میشد
جین: ددی رو ببخش
جین برگشت به حال و توی جام نوشیدنی چیزی ریخت و اون رو با دو قاشق شکر مخلوط کرد
جین: بیبی ببین من خوب نوشیدنی درست میکنم(خنده)
جام رو نزدیک جولیا کرد و جولیا با لبخند کمی ازش خورد و اخماشو کشید تو هم
*چرا اینقدر تلخه؟
جین: پوف..اوکی...بیخیال(تظاهر به ناراحتی)
*نه نه خیلیم خوبه نگاه کن(همه جام رو خورد)ناراحت نشی شوخی کردم ددی
جین پوزخندی زد و لبای جولیا رو بوسید
جین: اگر واقعا تلخ بود چرا خوردی
*نمیخواستم نا امید شی
جین: میدونی چیه؟بهم امید دادی تو برو تو حال استراحت کن شاید تونستم غذا بپذم(مظلوم)
جولیا که واقعا فکر کرده بود تونسته یه پسر رو به دست بیاره...
بی شرط❓️
جین با دیدن کیوتی ا.ت دلش خواست بیشتر اذیتش کنه
جین: ولی اون باید بمیره
ا.ت: نه نه لطفا خودتو تو دردسر ننداز(کیوت)
جین: چقدر دوستم دارییییی
ا.ت: اونقدر که یک هفته گریه کردم و ساکت بودم ولی باورم نمیشه دستگاه دروغ سنج گفت من عزیز ترین کَسِت نیستم
جین: اگر دستگاه درست گفته بود با قل و زنجیر تو خونم نگهت نمیذاشتم
ا.ت: جینا
جین: باشه بیا یه کاری کنیم...تو مشت راست من نخات اون دختره و تو میتونی بری از هم جرش بدی وبی مشت چپم مرگ اون دختره و تو هم باز اگر میخوای میتونی جرش بدی
ا.ت: اما..
جین: هیش گوش کن...من مشتمو جلوش میگیرم عین گل یا پوچ ببینیم کدومو انتخاب میکنه؟
ا.ت: جین میخوای با جون بنده خدا اینجوری بازی کنی؟با احتمال ۵۰ درصد مرگ؟
جین: البته که میخوام تازه ۵۰ درصد زندگی عادی هم داره
ا.ت: از کجا بفهمم انتخابش چی بوده
جین: فیلم میگیرم رو دست راستم(دندونی کند)نشونه میزارم که نگی تو فیلم اونو نشون داده..
صدای زنگ در هر دو رو به خودشون اورد
جین باز چسب رو دوباره رو دهن دختر چسبوند و در رو قفل کرد
با باز کردن ایفن جولیا پرید تو بغل جین
*دروغگو تو که سالمی
جین: بخدا حس غذا پختن نبود
*چیشش(خنده)
جین و جولیا داخل اشپز خونه رفتن جین دوربین رو روی ظبط گذاشت و رفت جلوی جولیا و دستاشو مشت کرد
جین: عزیزم بچرخ به اینور
*هوم چیشده؟
جین: این یا اون
*میخوای چیکار کنی؟
جین: بازی
جولیا لبخندی زد و دست چپ رو انتخاب کرد جین دست راستشو انداخت و دست چپشو به سمت دوربین گرفت که معلوم بشه هیچ رد دندونی روش نیست
جین: اوکی ادامه کارتو کن عزیزم
*تو یچیزیت هستا(رفت سراغ برنجا)
جین خنده ای کرد و با دوربین رفت تو اتاق و در رو قفل کرد و روی تخت نشست و فیلم رو برای ا.ت پخش کرد...ا.ت باورش نمیشد مردمکاش از ترس میلرزید
جین: الان دیگه اون دختر میمیره و تو(دوربین رو کنار گذاشت و به گوشای ا.ت نزدیک شد)برای همیشه کنار عشقت میمونی...من بچهای که از تو باشه رو آرزو کردم و تا به دستش هم نیارم بیخیال نمیشم
ا.ت جیغ میزد اما فقط صداش تو گلو معلوم میشد
جین: ددی رو ببخش
جین برگشت به حال و توی جام نوشیدنی چیزی ریخت و اون رو با دو قاشق شکر مخلوط کرد
جین: بیبی ببین من خوب نوشیدنی درست میکنم(خنده)
جام رو نزدیک جولیا کرد و جولیا با لبخند کمی ازش خورد و اخماشو کشید تو هم
*چرا اینقدر تلخه؟
جین: پوف..اوکی...بیخیال(تظاهر به ناراحتی)
*نه نه خیلیم خوبه نگاه کن(همه جام رو خورد)ناراحت نشی شوخی کردم ددی
جین پوزخندی زد و لبای جولیا رو بوسید
جین: اگر واقعا تلخ بود چرا خوردی
*نمیخواستم نا امید شی
جین: میدونی چیه؟بهم امید دادی تو برو تو حال استراحت کن شاید تونستم غذا بپذم(مظلوم)
جولیا که واقعا فکر کرده بود تونسته یه پسر رو به دست بیاره...
بی شرط❓️
- ۱۰.۳k
- ۲۷ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط