تنها باد
تنها باد
***
سایه شدم و صدا کردم
کو مرز پریدن ها دیدن ها ؟ کو اوج نه من دره او ؟
و ندا آمد : لب بسته بپو
مرغی رفت تنها بود پر شد جام شگفت
و ندا آمد : بر تو گوارا باد تنهایی تنها باد
دستم در کوه سحر او می چید او می چید
و ندا آمد و هجومی از خورشید
از صخره شدم بالا در هر گام دنیایی تنهاتر زیباتر
و ندا آمد : بالاتر بالاتر
آوازی از ره دور : جنگل ها می خوانند ؟
و ندا آمد : خلوت ها می آیند
وشیاری ز هراس
و ندا آمد : یادی بود پیدا شد پهنه چه زیبا شد
او آمد پرده ز هم وا باید درها ها و ندا آمد : پرها هم
***
سایه شدم و صدا کردم
کو مرز پریدن ها دیدن ها ؟ کو اوج نه من دره او ؟
و ندا آمد : لب بسته بپو
مرغی رفت تنها بود پر شد جام شگفت
و ندا آمد : بر تو گوارا باد تنهایی تنها باد
دستم در کوه سحر او می چید او می چید
و ندا آمد و هجومی از خورشید
از صخره شدم بالا در هر گام دنیایی تنهاتر زیباتر
و ندا آمد : بالاتر بالاتر
آوازی از ره دور : جنگل ها می خوانند ؟
و ندا آمد : خلوت ها می آیند
وشیاری ز هراس
و ندا آمد : یادی بود پیدا شد پهنه چه زیبا شد
او آمد پرده ز هم وا باید درها ها و ندا آمد : پرها هم
- ۶۸۳
- ۲۱ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط