عشق ناگهانی
عشق ناگهانی
پارت۱۰
ویو ا/ت:
رفتم پایین دیدم که جونگکوک رو کاناپه نشسته و منتظر ما عه
کوک:بالاخره اومدی؟
ا/ت:ببخشید که منتظر موندی
کوک:عیب نداره
که همون موقع وون بک میون هم از اتاقش اومد پایین
کوک و ا/ت: سلام
بک میون: سلام
بعد از یک صحبت یک ساعتی درمورد زمان شام،ناهار،صبحانه و قوانین اینجا به اتاق هامون برگشتیم.
شب شده بود.بعد از خوردن شام،بقیه رفتن تا استراحت کنن.اما من خوابم نمیومد پس رفتم تو بالکن.
ویو کوک:
شام که خوردم دیدم که ا/ت رفت تو بالکن.منم دنبالش رفتم.
همین جوری وایساده بود که شروع کرد با خودش حرف زدن.
ا/ت:......
پارت۱۰
ویو ا/ت:
رفتم پایین دیدم که جونگکوک رو کاناپه نشسته و منتظر ما عه
کوک:بالاخره اومدی؟
ا/ت:ببخشید که منتظر موندی
کوک:عیب نداره
که همون موقع وون بک میون هم از اتاقش اومد پایین
کوک و ا/ت: سلام
بک میون: سلام
بعد از یک صحبت یک ساعتی درمورد زمان شام،ناهار،صبحانه و قوانین اینجا به اتاق هامون برگشتیم.
شب شده بود.بعد از خوردن شام،بقیه رفتن تا استراحت کنن.اما من خوابم نمیومد پس رفتم تو بالکن.
ویو کوک:
شام که خوردم دیدم که ا/ت رفت تو بالکن.منم دنبالش رفتم.
همین جوری وایساده بود که شروع کرد با خودش حرف زدن.
ا/ت:......
۸.۰k
۱۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.