تو نیستی

‎تو نیستی‌
‎تونیستی‌ و زندگی‌
‎در رگهای من میگردد
‎تا از پیکرِ من
‎دستی‌ بسازد
‎که از وحشتِ بیهودگی
‎برای آخرین بار می‌نویسد

‎برای آخرین بار
‎واژگانی
‎چنان سرد
‎به عشقِ چکاندن
‎در شقیقه ی یک دیوانه ی دنیا خراب
‎... و ... تمام
دیدگاه ها (۱)

حسرت یعنینگاه کردن بهعاشقانه ‌های جا مانده در عکسو تحریرِ خا...

آدم های بازنده به زحمتِ زندگی نمی ارزنداصلا حضورشان به هیچ ک...

گاهی دلت میخواهد دلش را ب شوربیندازیو به شوق بیایی ازاین همه...

تقدیم بہ دوستانی ڪہهمین حالا آنلاینن ؛خـ❤ ـداے اطلسے ها با ٺ...

عزیزدلم! دلگیر نباش... آدم ها مختلف اند. هرکدام سبک خودشان ر...

‍ هرکه ما دلدادگان را سرزنش ها می کندروز وشب این قصه را تکرا...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط