تو نیستیتونیستی و زندگیدر رگهای من میگرددتا از پیکرِ مندستی بسازدکه از وحشتِ بیهودگیبرای آخرین بار مینویسدبرای آخرین بارواژگانی چنان سردبه عشقِ چکاندندر شقیقه ی یک دیوانه ی دنیا خراب... و ... تمام