شب از شبهای پاییزیست





شب از شب‌های پاییزی‌ست...

خموش و مهربان با من
به‌کردار پرستاری، سیه پوشیده
پیشاپیش، دل برکنده از بیمار
نشسته در کنارم، اشک بارَد شب
من این می‌گویم و دنباله دارد شب


#مهدی_اخوان‌ثالث🍂
🌙
دیدگاه ها (۱)

پرنده‌ی خاموشِ جانِ من تنها و تنها در قفسِ دستانِ توآواز می‌...

از پشت حوصله‌ی اندوه پیدایش شد هوای دیدگانش ابری گونه‌هایش خ...

🌹 🕯‌پنجشنبه است...🥀باز بی قراری ها...🕯باز دلتنگی ها...🥀باز خ...

به تو سلام می‌كنمكنار تو می‌نشينمو در خلوتِ توشهرِ بزرگ من ب...

_چشم هایم خیره به چشم های نوزادی ست که تازه به دنیا آمدههمه ...

...خدایا شکرت؛ برای بارانی که فرستادیبرای این قطره های بهشتی...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط