از پشت حوصله ی اندوه پیدایش شد
از پشت حوصلهی اندوه پیدایش شد
هوای دیدگانش ابری
گونههایش خیس
اما دهانش از کلمات، تُهی بود
و چشمهایش
به وقت وداع
فصیحتر سخن گفتند...
• عزیزحاجی علیاری
هوای دیدگانش ابری
گونههایش خیس
اما دهانش از کلمات، تُهی بود
و چشمهایش
به وقت وداع
فصیحتر سخن گفتند...
• عزیزحاجی علیاری
۱.۴k
۰۳ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.