زخم کهنه
زخم کهنه
پارت ۹۸
عالیه!
تماس قطع شد.تهیونگ برگشت و جین ری روز و نگاه
کرد .
چرا اینجوری نگام میکنی ؟
جینری
گفت و تهیونگ گفت: تو چیزی میدونی؟
تو جراحی و اونم جراحه من این وسط چیکاره ام ؟
کاملا
تهیونگ پوزخند زد و بیشتر گاز داد. نگاه جینری معنادار بود و تهیونگ خودش هم میخواست نمیتونست
باور کنه جینری چیزی ندونه !
ذهنش
حالا کیم
برابر درگیر بود کاش سریعتر به اون
ساختمان میرسیدند و معمای اول پیدا میشد!
(*
عجب خودشیفته ای بود این سایمون !
Shin Building!
همه جا اسم خودش بود! حتی برای احتیاط هم به اسم دیگه نذاشته بود!
که را نگهران خوش
اش
وارد شد و پشت سر جینری که با نگهبان خوش و بش می کرد رفت . آسانسور به طبقه ی دوازده رسید و جین ری و بعد تهیونگ خارج شدند رمز واحدی رو شروع به زدن کردن و بالآخره تهیونگ خونهای که جینری ازش صحبـ میکرد رو موفق شد ببینه.
خب ؟
منتظر پرسید و جین ری
گفت
همه ی اعضای مجموعه
توی این ساختمان زندگی میکنن. چه کسایی که توی شرکت کار میکنن و چه کسایی که برای خود سایمون کار میکنن ! سایمون هم خودش طبقهی آخره ! این ساختمان
رو چند سالی میشه که خریده برای افرادش . اجاره ی کمی ازشون میگیره و اگه وفاداریشون رو ببینه خونه رو به نامشون میزنه . تو هم بعنوان پزشک باید اینجا باشی. نزدیک به سایمون!
تهیونگ نفس عمیقی کشید: اگه نخوام ؟
البته که می خواست ! فقط میخواست یک کم ناز کنه !!!
نمیشه نخوای این توی قراردادی بود : که بدون خوندن
امضاش کردی !
پزشک جوان دست به سینه شد و شونه بالا انداخت . از زورگویی هاشون حرصش میگرفت . وگرنه ساختمان
لاکچری و قشنگی بود !
پارت ۹۸
عالیه!
تماس قطع شد.تهیونگ برگشت و جین ری روز و نگاه
کرد .
چرا اینجوری نگام میکنی ؟
جینری
گفت و تهیونگ گفت: تو چیزی میدونی؟
تو جراحی و اونم جراحه من این وسط چیکاره ام ؟
کاملا
تهیونگ پوزخند زد و بیشتر گاز داد. نگاه جینری معنادار بود و تهیونگ خودش هم میخواست نمیتونست
باور کنه جینری چیزی ندونه !
ذهنش
حالا کیم
برابر درگیر بود کاش سریعتر به اون
ساختمان میرسیدند و معمای اول پیدا میشد!
(*
عجب خودشیفته ای بود این سایمون !
Shin Building!
همه جا اسم خودش بود! حتی برای احتیاط هم به اسم دیگه نذاشته بود!
که را نگهران خوش
اش
وارد شد و پشت سر جینری که با نگهبان خوش و بش می کرد رفت . آسانسور به طبقه ی دوازده رسید و جین ری و بعد تهیونگ خارج شدند رمز واحدی رو شروع به زدن کردن و بالآخره تهیونگ خونهای که جینری ازش صحبـ میکرد رو موفق شد ببینه.
خب ؟
منتظر پرسید و جین ری
گفت
همه ی اعضای مجموعه
توی این ساختمان زندگی میکنن. چه کسایی که توی شرکت کار میکنن و چه کسایی که برای خود سایمون کار میکنن ! سایمون هم خودش طبقهی آخره ! این ساختمان
رو چند سالی میشه که خریده برای افرادش . اجاره ی کمی ازشون میگیره و اگه وفاداریشون رو ببینه خونه رو به نامشون میزنه . تو هم بعنوان پزشک باید اینجا باشی. نزدیک به سایمون!
تهیونگ نفس عمیقی کشید: اگه نخوام ؟
البته که می خواست ! فقط میخواست یک کم ناز کنه !!!
نمیشه نخوای این توی قراردادی بود : که بدون خوندن
امضاش کردی !
پزشک جوان دست به سینه شد و شونه بالا انداخت . از زورگویی هاشون حرصش میگرفت . وگرنه ساختمان
لاکچری و قشنگی بود !
- ۱.۸k
- ۱۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط