p27
p27
ات. آشتی کنیم دیگه بیا آشتی؟
جیمین...
ویو ات
از دستش گرفتمو گفتم
ات. فک میکنم منم اشتباه کردم.. آشتی کن دیگه.. آشتی آشتی که یهو دستمو پس زدو یکم عقب پرت شدم.. این پسره عننن چی فک کرده
جیمین. ا...
ات. چی؟ خوب کاری کردم غلط کردم معذرت بخوام.. همونایی که کردم دوتا فحشم روش
جیمین. ا...
ات. اره با لارا ای که بهت خیانت کرده بود خوب بودی بعد بامن... نه ببین این رابطه دیگه بوی خربزه تویه یخجالو گرفته من دیگه نمیدونم بیا کاتش کنیم بره(حرصی)
بعدش بدون حرف رفتم ببرون
عصبی بودمو دوست داشتم یکم برای آروم شدنم تو جنگل قدم بزنم
ات. چطور جرعت میکنه بامن اینطوری حرف بزنه (عصبی) نفس عمیق ات نفس عمیق... اهههههه فاک تو این زندگی ک*یر تو این زندگی اهههه(پاهاشو محکم به زمین میکوبه)
اصلا اون میدونه کات یعنی چی؟ یخجال یعنی چی؟ الان بجای اینکه بشینه فک کنه چطوری آشتی کنیم مطمئنم داره به یخجالو کات فک میکنه پسره گاو منو پس میزه...
الان میرم یه چک نصارش میکنم...
برگشتم که... اینجا کجاست.. یا خدا.. گم شدم.. نه نه امکان نداره.. وایی چیکار کنم.. ات اروم باش همه چی درست میشه..
طی این همه راه من نمیدونستم کجا میرم؟! وای اشکال نداره.. شروع کردم به راه رفتن ولی.. هرچی میرفتم برمیگشتم به جایه اولم..
دیگه غروب بود هوا کم کم تاریک میشد ترسه منم بیشتر... بغضم گرفته بود حتما جیمین بخاطر اینکه باهاش قهرم دنبالم نمیگرده شروع کردم به اسمشو بلند بلند صدا کردن
ات. جیمیننننن(داد گریه)
ات. غلط کردممممم دیگه باهات دعوا وا نمیکنم(گریه)
زیر درختی نشستمو زانمو بغل کردم شروع کردم بلند بلند گریه کردن
ات. دیگه باهات دعوا نمیکنم لطفا بیا پیشم (گریه شدید)
ات. گوه خوردم همیشه باهات آشتی میونم(گریه)
یهو صدایه زوزه گرگا رو شنیدم از جام بلند شدم گریم شدید تر شدو جیغ کشیدم.. صدایه قدمایه پا امد
یه جیغ بلندی کشیدم افتادم زمین
ات. منو نخور من خوردنی نیستم چشامو بسته بودم... که تو بغل گرمی فرو رفته چشامو باز کردم...
ات. جـ جیمین(گریه)
جیمین. چرا یهو غیبت زد میدونی چقدر نگرانت بودم از صبح دارم دنبالت میگردم(داد، عصبی)
ات. خفهههه همش تقصیر خودته اگه قهر نمیکردی باهام الان تو این وضغیت نبودم(گریه)
جیمین. باشه ببخشید آشتی هوم؟
ات. آشتی(لبخند همراه با اشک)
جیمین. حالا بلندشو
بلند شدمو گفت...
جیمین. یه چی بگم قهر نکنی ها
ات. بگو
جیمین. وقتی گریه میکنی خیلی زشت میشی(خنده)
ات. چیییی؟؟میدونی توعم میخندی خیلی زشت میشی... نه وایساااا باید بزنمتتتتت
اون میدویید من میدوییدم دنبالش اخر سر نفسمون بند امدو وایستادیمو هردومون خندیدیم
ادامه دارد
حمایت کنید🥹❤️🩹
ات. آشتی کنیم دیگه بیا آشتی؟
جیمین...
ویو ات
از دستش گرفتمو گفتم
ات. فک میکنم منم اشتباه کردم.. آشتی کن دیگه.. آشتی آشتی که یهو دستمو پس زدو یکم عقب پرت شدم.. این پسره عننن چی فک کرده
جیمین. ا...
ات. چی؟ خوب کاری کردم غلط کردم معذرت بخوام.. همونایی که کردم دوتا فحشم روش
جیمین. ا...
ات. اره با لارا ای که بهت خیانت کرده بود خوب بودی بعد بامن... نه ببین این رابطه دیگه بوی خربزه تویه یخجالو گرفته من دیگه نمیدونم بیا کاتش کنیم بره(حرصی)
بعدش بدون حرف رفتم ببرون
عصبی بودمو دوست داشتم یکم برای آروم شدنم تو جنگل قدم بزنم
ات. چطور جرعت میکنه بامن اینطوری حرف بزنه (عصبی) نفس عمیق ات نفس عمیق... اهههههه فاک تو این زندگی ک*یر تو این زندگی اهههه(پاهاشو محکم به زمین میکوبه)
اصلا اون میدونه کات یعنی چی؟ یخجال یعنی چی؟ الان بجای اینکه بشینه فک کنه چطوری آشتی کنیم مطمئنم داره به یخجالو کات فک میکنه پسره گاو منو پس میزه...
الان میرم یه چک نصارش میکنم...
برگشتم که... اینجا کجاست.. یا خدا.. گم شدم.. نه نه امکان نداره.. وایی چیکار کنم.. ات اروم باش همه چی درست میشه..
طی این همه راه من نمیدونستم کجا میرم؟! وای اشکال نداره.. شروع کردم به راه رفتن ولی.. هرچی میرفتم برمیگشتم به جایه اولم..
دیگه غروب بود هوا کم کم تاریک میشد ترسه منم بیشتر... بغضم گرفته بود حتما جیمین بخاطر اینکه باهاش قهرم دنبالم نمیگرده شروع کردم به اسمشو بلند بلند صدا کردن
ات. جیمیننننن(داد گریه)
ات. غلط کردممممم دیگه باهات دعوا وا نمیکنم(گریه)
زیر درختی نشستمو زانمو بغل کردم شروع کردم بلند بلند گریه کردن
ات. دیگه باهات دعوا نمیکنم لطفا بیا پیشم (گریه شدید)
ات. گوه خوردم همیشه باهات آشتی میونم(گریه)
یهو صدایه زوزه گرگا رو شنیدم از جام بلند شدم گریم شدید تر شدو جیغ کشیدم.. صدایه قدمایه پا امد
یه جیغ بلندی کشیدم افتادم زمین
ات. منو نخور من خوردنی نیستم چشامو بسته بودم... که تو بغل گرمی فرو رفته چشامو باز کردم...
ات. جـ جیمین(گریه)
جیمین. چرا یهو غیبت زد میدونی چقدر نگرانت بودم از صبح دارم دنبالت میگردم(داد، عصبی)
ات. خفهههه همش تقصیر خودته اگه قهر نمیکردی باهام الان تو این وضغیت نبودم(گریه)
جیمین. باشه ببخشید آشتی هوم؟
ات. آشتی(لبخند همراه با اشک)
جیمین. حالا بلندشو
بلند شدمو گفت...
جیمین. یه چی بگم قهر نکنی ها
ات. بگو
جیمین. وقتی گریه میکنی خیلی زشت میشی(خنده)
ات. چیییی؟؟میدونی توعم میخندی خیلی زشت میشی... نه وایساااا باید بزنمتتتتت
اون میدویید من میدوییدم دنبالش اخر سر نفسمون بند امدو وایستادیمو هردومون خندیدیم
ادامه دارد
حمایت کنید🥹❤️🩹
۶.۹k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.