اثر هنری من / my artwork
اثرهنریمن / my artwork
P⁸
"تهیونگ ویو"
داشتمهمینجور با خودم کلنجار میرفتم تا اینکه برم درِ دسشویی،صبرم لبریز شد و بدو بدو رفتم سمت دسشویی،درِ دسشویی باز بود در زدم کسی جواب نداد رفتم داخل دیدم اینه خونیه و شکسته کسی هم داخل دسشویی نیست،رفتم سمت حموم که دیدم از زیر در داره اب قرمز میاد بیرون،دعا دعا میکردم که همونی که فکر میکنم نباشه،در نیمه باز بود و درو باز کردم و رفتم داخل و با صحنه که مواجه شدم اشک تو چشام جمع شد،درسته که من به این دختر حس ندارم ولی این صحنه برام دردناکه سریع سمت وان دوئیدم البته حواسم بود که لیز نخورم رفتم شیر ابو بستم و رونا رو از وان دراوردم و براید استایل بغلش کردم،نمیتونستمبزارمخیس بمونه سریع گذاشتمش روی تخت و لباساشو در اوردم و سریع دورش پتو پیچ کردم و دوباره براید بغلش کردم و بردمش داخل ماشین صندلی عقب گذاشتمش،خودم هم با بیشترین سرعت سمت سئول میروندم*چون معمولا کلبه های جنگلی از شهر یکم دوره دیگه مگنه؟*
باورمنمیشه راه۲ساعتی داخل نیم ساعت رسیدم*خسته نباشی فرزندم*
سریع براید بغلش کردم و وارد بیمارستان شدم
داد زدم:"دکتر کسی اینجا نیس؟"
که سریع چندتا پرستار اومدن رونا رو گداشتن روی برانکارد و سریع بردنش اتاق عمل
من ماندم تک و تنها پشت درِ اتاق عمل با کلی فکر!
فکرام شامل از :"چرا اینکارو کرده؟تا چند دیقه پیش که حالش خوب بود،ولی وقتی که اسم خانوادشو شنید اینجوری شد،یعنی مشکل خانوادگی داره؟ بود."
که چند نفر اومدن یه فرم رو بهم دادن که پر کردم و چیزای مربوط به رونا رو که میدونستم ازش نوشتم
که یهو یکی از دکترا اومد بیرون و گفت:"همراه خانم به رونا"
که گفتم:"م..منم"
دکتر:ایشون زخمشون خیلی عمیق بوده و دچار بیماریه سادیسمن و خون کم اوردن،اجازه میدین که بهشون خون انتقال کنیم؟
ته:گ...گروه خونیشون چیه؟
دکتر:طبق ازمایشی که از خونشون گرفتیم گروه خونیشون A هستش
ته:من بهتون اجازه . .
شرایط پارت بعد
۷ لایک
لطفا شرایطارو هرچه زودتر برسونید چون پارت بعدی پارتِ آخره🌝✨️
P⁸
"تهیونگ ویو"
داشتمهمینجور با خودم کلنجار میرفتم تا اینکه برم درِ دسشویی،صبرم لبریز شد و بدو بدو رفتم سمت دسشویی،درِ دسشویی باز بود در زدم کسی جواب نداد رفتم داخل دیدم اینه خونیه و شکسته کسی هم داخل دسشویی نیست،رفتم سمت حموم که دیدم از زیر در داره اب قرمز میاد بیرون،دعا دعا میکردم که همونی که فکر میکنم نباشه،در نیمه باز بود و درو باز کردم و رفتم داخل و با صحنه که مواجه شدم اشک تو چشام جمع شد،درسته که من به این دختر حس ندارم ولی این صحنه برام دردناکه سریع سمت وان دوئیدم البته حواسم بود که لیز نخورم رفتم شیر ابو بستم و رونا رو از وان دراوردم و براید استایل بغلش کردم،نمیتونستمبزارمخیس بمونه سریع گذاشتمش روی تخت و لباساشو در اوردم و سریع دورش پتو پیچ کردم و دوباره براید بغلش کردم و بردمش داخل ماشین صندلی عقب گذاشتمش،خودم هم با بیشترین سرعت سمت سئول میروندم*چون معمولا کلبه های جنگلی از شهر یکم دوره دیگه مگنه؟*
باورمنمیشه راه۲ساعتی داخل نیم ساعت رسیدم*خسته نباشی فرزندم*
سریع براید بغلش کردم و وارد بیمارستان شدم
داد زدم:"دکتر کسی اینجا نیس؟"
که سریع چندتا پرستار اومدن رونا رو گداشتن روی برانکارد و سریع بردنش اتاق عمل
من ماندم تک و تنها پشت درِ اتاق عمل با کلی فکر!
فکرام شامل از :"چرا اینکارو کرده؟تا چند دیقه پیش که حالش خوب بود،ولی وقتی که اسم خانوادشو شنید اینجوری شد،یعنی مشکل خانوادگی داره؟ بود."
که چند نفر اومدن یه فرم رو بهم دادن که پر کردم و چیزای مربوط به رونا رو که میدونستم ازش نوشتم
که یهو یکی از دکترا اومد بیرون و گفت:"همراه خانم به رونا"
که گفتم:"م..منم"
دکتر:ایشون زخمشون خیلی عمیق بوده و دچار بیماریه سادیسمن و خون کم اوردن،اجازه میدین که بهشون خون انتقال کنیم؟
ته:گ...گروه خونیشون چیه؟
دکتر:طبق ازمایشی که از خونشون گرفتیم گروه خونیشون A هستش
ته:من بهتون اجازه . .
شرایط پارت بعد
۷ لایک
لطفا شرایطارو هرچه زودتر برسونید چون پارت بعدی پارتِ آخره🌝✨️
۸.۲k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.