منشی من [پارت ۳ ]
منشی من [پارت ۳ ]
ویو سوهو
با وارد شدنش تو اتاق تا یه دیقه محوش شده بودم چهقدر تو اون لباس قشنگ بود فا*ک ، که با صداش از توی هپروت بیرون آمدم
ویو ارا
تا وارد اتاق شدم زل زده بود به من که پس من سکوتو شکستم و گفتم
ارا : ببخشید ، ببخشید
سوهو : اوه بله بله بفرمایید بشینید
ارا : مرسی
سوهو : خانم کیم میتونید برنامه از تهیون بگیرید
ارا : مرسی ولی ، تهیون کیه؟
سوهو : اوه بله بله ، تهیون [بلند]
ویو ارا
در باز شدو یه مرد چهارشونه ی قد بلند آمد توی اتاق
سوهو: اشون تهیون هستن ، دست راست و دوست من
ارا : آها بله ، خوشبختم [دستشو سمت تهیون میگره]
تهیون : منم خوشبخت شدم از آشنایی تون [دست میدن]
تهیون : اینم برنامه [تبلت و سمت ارا میگره ]
ارا : مرسی
تهیون : خواهش میکنم ، با اجازه
[نیم ساعت بعد]
سوهو : خب ، برنامه آمروز چیه ؟
ارا : خب بعد ناهار یه جلسه دارید و بعدشم امشب یه مهمونی بزرگ دعوت هستید
سوهو : کدوم مهمونی ؟ ، آها مهمونی آقای پارک
ارا : بله ، فقط تنها میخواید برید ؟
سوهو : آره چطور مگه ؟
ارا : آخه باید با یک خانم برید ، اینجا نوشته من نمیدونم
سوهو : اها، یادم نبود ، میگم تو میتونی بیای امشب با من بیای؟
ارا : من؟
سوهو : آره تو به غیر از تو کسی اینجا هست؟
ارا : باشه
سوهو: آفرین ساعت ۸ میام دنبالت آمده باش
ارا : باش
شرطا
۱۲ لایک
۶ کامنت
ویو سوهو
با وارد شدنش تو اتاق تا یه دیقه محوش شده بودم چهقدر تو اون لباس قشنگ بود فا*ک ، که با صداش از توی هپروت بیرون آمدم
ویو ارا
تا وارد اتاق شدم زل زده بود به من که پس من سکوتو شکستم و گفتم
ارا : ببخشید ، ببخشید
سوهو : اوه بله بله بفرمایید بشینید
ارا : مرسی
سوهو : خانم کیم میتونید برنامه از تهیون بگیرید
ارا : مرسی ولی ، تهیون کیه؟
سوهو : اوه بله بله ، تهیون [بلند]
ویو ارا
در باز شدو یه مرد چهارشونه ی قد بلند آمد توی اتاق
سوهو: اشون تهیون هستن ، دست راست و دوست من
ارا : آها بله ، خوشبختم [دستشو سمت تهیون میگره]
تهیون : منم خوشبخت شدم از آشنایی تون [دست میدن]
تهیون : اینم برنامه [تبلت و سمت ارا میگره ]
ارا : مرسی
تهیون : خواهش میکنم ، با اجازه
[نیم ساعت بعد]
سوهو : خب ، برنامه آمروز چیه ؟
ارا : خب بعد ناهار یه جلسه دارید و بعدشم امشب یه مهمونی بزرگ دعوت هستید
سوهو : کدوم مهمونی ؟ ، آها مهمونی آقای پارک
ارا : بله ، فقط تنها میخواید برید ؟
سوهو : آره چطور مگه ؟
ارا : آخه باید با یک خانم برید ، اینجا نوشته من نمیدونم
سوهو : اها، یادم نبود ، میگم تو میتونی بیای امشب با من بیای؟
ارا : من؟
سوهو : آره تو به غیر از تو کسی اینجا هست؟
ارا : باشه
سوهو: آفرین ساعت ۸ میام دنبالت آمده باش
ارا : باش
شرطا
۱۲ لایک
۶ کامنت
۵.۹k
۱۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.