ما یه رفیق داریم با وانت بادمجون میفروشه

ما یه رفیق داریم با وانت بادمجون میفروشه

پیشش وایستاده بودم داشتیم حرف میزدیم

دختره اومد گفت آقا اینا بادمجونه











رفیقم گفت: نه اینا موزه پدرشون فوت کرده سیاه پوشیدن...
دیدگاه ها (۵)

ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺷﯿﻤﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﯾﻪ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﻮﺩ :ﺁﯾﺎ ﻣﯽﺩﺍﻧﯿﺪ ﻣﻨﯿﺰﯾﻢ ﭼﯿﺴﺖ؟ﻧﻮﺷﺘ...

مرتضی پاشایی که مردهمه ریختن تو خیابونا و همه باهم آهنگاشو ب...

ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘــــــﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ |: . . . ﺍﻭﻣﺪﻩ ﭘﯿﺸﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭ...

ساعت 3 نصف شب اومدم بالا در یخچالو باز کردم دنبال چیزی میگشت...

برادرای هایتانی پارت ۵

#invisiblelovePart_13جونگکوک: خوشگل کردیهائون: خوشگل بودم ، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط