P:1
P:1
سلام من پارک ا.ت هستم
مادر بابام مردن بخاطر همین با مادر بزرگم زندگی میکنم تو مدرسه همیشه اذیتم میکنن
مسخرم میکنن
وقتی به دنیا آمدم مامانم مرد بعد از اینکه ۵ سالم شد بابام مرد
یه دایی خونده دارم ازم متنفر اما من دوسش دارم
همیشه شکنجه میده منو ازم متنفره همش میگه من باعث مرگ مامان بابام شدم
من یه دختره ۱۷ سالم که تو دست دایی خونده ۲۷ سالش شکنجه میشه دایی مغرور خیلی سردی دارم
علامت ها ا.ت + علامت تهیونگ _علامت مامان بزرگ ×)
(زمان حال)
صبح شده بود از خواب پاشدم
رفتم دست صورتمو شستم رفتم پایین
+سلام مامانی
×سلام دخترم خوبی
+اره مامانی
×بیا یچیز بخور برو مدرسه
+باشه
رفتم نشستم صبحونه خوردم رفتم بالا آماده شدم رفتم داییم کارش مافیایی یه مرد دختر بازه ولی با این همه شکنجه بازم دوسش دارم
رفتم مدرسه
هیچ کس باهام دوست نیست حرف نمیزنه
معلم آمد درس داد تمام شد
آماده شدم رفتم سمت خونم با ماشین داییم جلو در ترسیدم
رفتم در زدم
مامان بزرگ در باز کرد
×سلام دخترم امدی
+اره مامانی
رفتم تو دیدم داییم رو مبل نشسته یه لیوان الکل دستش داشت میخورد
داشتم میرفتم بالا که
_سلام خانم قاتل
نه من نه مادر بزرگ جرعت نداشتیم چیزی بگیم چون مارو شکنجه میکرد
+س.لام
_هه لکنت گرفتی کوچولو 😏
+.......
_ایش بدم میاد کسی جواب نده خودت. میدونی دیگه نه
+ببخش.ید
_آفرین کوچولو قاتل حالا برو برام الکل بیار
+چ.شم
رفتم براش الکل آوردم
_آفرین قاتل کوچولو
داشتم میرفتم سمت اتاق که
_کجا من بهت اجازه دادم بری (سردی)
+نه بب.خشید میخواستم برم لباسامو عوض کنم
_لباساتو جمع کن از این بعبد پیش من زندگی میکنی
+ا.ما اما
×تروخدا بزار پیشم باشه این دختره گناه داره بچس
_کسی از تو نظر نخواست ببند دهنتو وسیله هاتو جمع کن میای پیش خودم
میدونستم دلش برام نسوخته یا دوست نداره برم پیشش زندگی کنم میدونم میخواد ازم استفاده کنه
_تا کیه میخوای مثل این مجسمه ها وایسی نگام کنی برو آماده شو وسیله هاتو جمع کن
هیچ مخالفتی نداشتم
+چ.شم
_آفرین قاتل کوچولو
رفتم وسیله هامو جمع کردم رفتم پایین که.......
سلام من پارک ا.ت هستم
مادر بابام مردن بخاطر همین با مادر بزرگم زندگی میکنم تو مدرسه همیشه اذیتم میکنن
مسخرم میکنن
وقتی به دنیا آمدم مامانم مرد بعد از اینکه ۵ سالم شد بابام مرد
یه دایی خونده دارم ازم متنفر اما من دوسش دارم
همیشه شکنجه میده منو ازم متنفره همش میگه من باعث مرگ مامان بابام شدم
من یه دختره ۱۷ سالم که تو دست دایی خونده ۲۷ سالش شکنجه میشه دایی مغرور خیلی سردی دارم
علامت ها ا.ت + علامت تهیونگ _علامت مامان بزرگ ×)
(زمان حال)
صبح شده بود از خواب پاشدم
رفتم دست صورتمو شستم رفتم پایین
+سلام مامانی
×سلام دخترم خوبی
+اره مامانی
×بیا یچیز بخور برو مدرسه
+باشه
رفتم نشستم صبحونه خوردم رفتم بالا آماده شدم رفتم داییم کارش مافیایی یه مرد دختر بازه ولی با این همه شکنجه بازم دوسش دارم
رفتم مدرسه
هیچ کس باهام دوست نیست حرف نمیزنه
معلم آمد درس داد تمام شد
آماده شدم رفتم سمت خونم با ماشین داییم جلو در ترسیدم
رفتم در زدم
مامان بزرگ در باز کرد
×سلام دخترم امدی
+اره مامانی
رفتم تو دیدم داییم رو مبل نشسته یه لیوان الکل دستش داشت میخورد
داشتم میرفتم بالا که
_سلام خانم قاتل
نه من نه مادر بزرگ جرعت نداشتیم چیزی بگیم چون مارو شکنجه میکرد
+س.لام
_هه لکنت گرفتی کوچولو 😏
+.......
_ایش بدم میاد کسی جواب نده خودت. میدونی دیگه نه
+ببخش.ید
_آفرین کوچولو قاتل حالا برو برام الکل بیار
+چ.شم
رفتم براش الکل آوردم
_آفرین قاتل کوچولو
داشتم میرفتم سمت اتاق که
_کجا من بهت اجازه دادم بری (سردی)
+نه بب.خشید میخواستم برم لباسامو عوض کنم
_لباساتو جمع کن از این بعبد پیش من زندگی میکنی
+ا.ما اما
×تروخدا بزار پیشم باشه این دختره گناه داره بچس
_کسی از تو نظر نخواست ببند دهنتو وسیله هاتو جمع کن میای پیش خودم
میدونستم دلش برام نسوخته یا دوست نداره برم پیشش زندگی کنم میدونم میخواد ازم استفاده کنه
_تا کیه میخوای مثل این مجسمه ها وایسی نگام کنی برو آماده شو وسیله هاتو جمع کن
هیچ مخالفتی نداشتم
+چ.شم
_آفرین قاتل کوچولو
رفتم وسیله هامو جمع کردم رفتم پایین که.......
۲۰.۱k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲