خودشناسی و خداشناسی بخش
خودشناسی و خداشناسی – بخش ۱
بهرام:
خدایا…
چرا بعضیها تو را ترسناک میدانند؟
خدا:
من ترس نیستم، بهرام؛
من پناهِ دلهای خستهام.
بهرام:
چگونه میتوانم تو را بشناسم؟
چطور دلم آرام میشود؟
خدا:
از خودت شروع کن…
وقتی خودت را شناختی،
عشق من خودش پیدا میشود.
بهرام:
اما من پر از اشتباهام، پر از ضعف…
خدا:
پس برای چه ترس داری؟
من عاشقِ ضعفا و شکستهام.
بهرام:
اگر عاشقت شدم، چه؟
خدا:
عشق تو، بازگشت توست؛
من همیشه منتظر بودم.
بهرام (با لبخند):
پس اجازه هست به آغوشت بیایم؟
خدا:
اگر میدانستی چقدر پیش از تو،
به تو نزدیک بودم…
بهرام:
خدایا…
چرا بعضیها تو را ترسناک میدانند؟
خدا:
من ترس نیستم، بهرام؛
من پناهِ دلهای خستهام.
بهرام:
چگونه میتوانم تو را بشناسم؟
چطور دلم آرام میشود؟
خدا:
از خودت شروع کن…
وقتی خودت را شناختی،
عشق من خودش پیدا میشود.
بهرام:
اما من پر از اشتباهام، پر از ضعف…
خدا:
پس برای چه ترس داری؟
من عاشقِ ضعفا و شکستهام.
بهرام:
اگر عاشقت شدم، چه؟
خدا:
عشق تو، بازگشت توست؛
من همیشه منتظر بودم.
بهرام (با لبخند):
پس اجازه هست به آغوشت بیایم؟
خدا:
اگر میدانستی چقدر پیش از تو،
به تو نزدیک بودم…
- ۲.۱k
- ۲۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط