پارت

پارت13

تهیونگ:خب چون همه هم دیگه رو لو دادیم اینم بگم که نامجون و جین یه هفته هست تو رابطه آن
جین:حالا یه هفته که نه تقریبا یک ماه ولی تو از کجا میدونی؟
تهیونگ:خب ببین موقع غذا یک بار دیدم که دست نامجون زیر رون تو هست رو نه ها زیر یک بار داشتین همو میبوسیدین دیدمتون
نامجون و جین داشتن از خجالت میمردن
جیمین:خوب بسه دیگه همه هم دیگه رو لو دادیم میتونیم هر غلطی که دوست داشتیم تو جمع بکنیم شب همگی بخیر نا سلامتی فردا کنسرت داریماااااا
همه:ای وای آره شب بخیر
همه رفتن تو اتاقاشون

پرش زمانی به فردا غروب*
از زبان یونگی
پشت صحنه هممون رو میکاپ کردن ات یه لباس سیاه دارک پوشیده بود*اسلاید دوم*خیلی خوشگل شده بود کارش تموم شد کار منم تموم شد بردمش تو اتاق استراحت هیچ کس اونجا نبود برای همین کمرش رو گرفتم و به خودم چسبوندم و بوسیدم اونم دستشو گذاشت دور گردنم

ویو کوک
با یونگی کار داشتم از یکی پرسیدم گفت: با خانم کیم ات رفتن اتاق استراحت میخواستن یه چیزی بهشون بگن یه نیشخند زدم و رفتم اتاق استراحت درو باز کردم دیدم دارن همو میبوسن اصلا هم متوجه من نشدن
کوک:اهم اهم*سرفه*
سریع از هم جدا شدن
یونگی:یه وقت در نزنیا
کوک:نگران نباش نمیزنم
داشتیم میرفتیم که پای یونگی لیز خود و.....
خمارییییییی
لایک کامنت یادتون نره بابایییییی
دیدگاه ها (۱۶)

پارت ۱۴ رو امشب نمیزارم فردا شبم معلوم نی بزارم یا نه

بچه هامیخوام فیک وقتی عضو هشتم بودی و .....رو طولانی کنم و م...

پارت12 ویو ات جلوی در اتاق کوک و ته یه صداهایی میومد فوضول...

پارت جدید رو بزارم؟؟

رمان زندگی با خنده (قهر بودن کوکی )صبح که بیدار شدم گردنم مث...

زندگی با خنده ( ناز کشیدن جین)غذامون رو خوردیم و جالب اینجاس...

وقتی حواست نی دستت میخوره به..... اهم 😂😐نامی: اتات: ام...ببش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط