خون آشام عزیز (23)

یکی از پشت با تخته چوب زد تو کمرم. باعث شد بد جور عصبی بشم برگشتم و تا حد مرگ مشت زدم تو صورتش. داشتم اونو میزدم که یکی با چاقو بهم حمله کرد حواسم پرت یکی دیگه بود اون از پشت اومد چاقوشو فرو کنه تو کمرم که جیمین رسید و دستشو گرفتو فشار داد جوری که صدای شکستنش تا مریخ رفت. دست اونو شکست...
جیمین : ولش کن داری میکشیش...
جونگکوک : حقشه بمیره..
جیمین : میخوای قاتل باشی؟ باشه بیاین بازی کنیم..
دو تایی بهشون حمله میکردیم. آنقدر کتکشون زدیم که صدای صگ میدادن. داشتین دعوا میکردیم که معاون مدرسه رسید. هممونو برد دفتر خودش...
معاون : شما خجالت نمیکشین؟خیر سرتون برا خودتون خرس گنده اید باید الگوی کوچیکتراتون باشید مثل بچه ها همو گرفتن. کی دعوا رو شروع کرد..چرا لال شدین بگین
هاپو: اون.. اون شروع کرد..
معاون : جونگکوک تو شروع کردی؟..
جونگکوک : از اونجایی که قلدرای مدرسه همیشه اول کرم میریزن مث صگ دورغ میگه خودش شروع کرد منم فقط بازی کردم..
جیمین : خیلی احمقی..
معاون : نمیدونم سر چی دعوا کردین..شما امروز کل کلاسای مدرسه رو تمیز میکنین.. جونگکوک و جیمین سالن ورزش رو باید تمیز کنن.. تا کارتون تموم نشده حق ندارین برین خونه.. مفهومه؟
هاپو: بله..
جونگکوک : چرا وقتی مقصر نیستم باید تنبیه بشم؟
جیمین : ساکت شو..
معاون : تو چی گفتی؟
جونگکوک : اونا منو کشیدن بالای پشت بوم و دعوا رو شروع کردن چون زور منو نداشتن ازم کتک خوردن مقصر من نیستم تازه من خر تی کش شما نیستم. من میرم(بلند میشه میره)
معاون : هی.. بچه ی پرو. فک کرده کیه..
جیمین : با اجازه من برم دنبالش..جونگکوکا(فلنگ رو بست😁)
جونگکوک : فک کردن کین بهم دستور بدن؟
جیمین : دیونه شدی؟ اون چی بود گفتی..
جونگکوک : فقط حرف دلمو گفتم نمیتونم تحمل کنم یکی بهم دستور بده..
جیمین : به خاطر تو جفتمون بد بخت میشیم حالا.
جونگکوک : برا چی؟
جیمین : معاون یه پفیوزیه.. اگه باهاش تند حرف بزنی توی کارنامت حتی اگه 20 هم گرفتی بهت تجدید میده.
جونگکوک : به چپم چیکار کنم من که نیومدم درس بخونم..
جیمین : احمق.. منو بد بخت کردی.حالا تجدید میشم..
جونگکوک : نگران نباش اونو خودم حلش میکنم.
جیمین : چطوری؟
جونگکوک : زیادی فضولیا برو کنار..
رفتیم سر کلاس دیدیم تهیونگ کنار تخته وایستاده و چیزی میخواد اعلام کنه....